نهامی


مترادف نهامی: آهنگر، حداد، نهامین، درودگر، نجار

لغت نامه دهخدا

نهامی. [ ن َ می ی / ن ُ می ی / ن ِ می ی ] ( ع ص ، اِ ) حداد. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).آهنگر. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). نهام. رجوع به نهام شود. || نجار. ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). درودگر. ( منتهی الارب ). نهام. رجوع به نهام شود.

نهامی.[ ن ِ می ی / ن ُ می ی ] ( ع اِ ) صاحب دیر و کلیسا. ( منتهی الارب ). راهب. صاحب دیر. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ). || راه آسان . ( منتهی الارب ). طریق سهل. ( متن اللغة ) ( اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

نهامین، آهنگر
( صفت ) ۱ - آهنگر حداد . ۲ - نجار دورد گر .

پیشنهاد کاربران

بپرس