نهار کردن

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱- گرسنه ماندن گرسنگی کشیدن : (( ... کار بدرجه ای بکشید که نیز هیچ نخورد و روزها بر آمد و نهار کرد و اطبائ در معالجت او عاجز آمدند . ) ) ۲ - ناشتا شکستن : (( گر همچو صبح صاف بود اشتهای تو با قرص آفتاب توانی نهار کرد . ) ) ( مخلص کاشی آنند . )

پیشنهاد کاربران

نهار کردن ؛ ناشتائی خوردن. نهار شکستن :
گر همچو صبح صاف بود اشتهای تو
با قرص آفتاب توانی نهار کرد.
مخلص کاشی ( از آنندراج ) .

بپرس