کلمات رو باهم قاتی نکنید نهار بمعنی روز و معرب نوربار فارسی است ولی ناهار چون غذای اصلی است برخلاف صبحانه وچاشت با خیال راحت وفرصت زیاد خورده میشود بنابراین no horr یعنی بی عجله ویاnoonare food یعنی غذای ظهر گفته میشود
نهار:اسم، ثلاثی مجرد ، نهر ( ریشه ) ، جامد غیر مصدری ، مفرد، مذکر، مجرور ، نکره، سالم
همان طور که می بینید ریشۀ این کلمه ( نهر ) می باشد . که به معنی" جاری شد" است . مثل" نهر الدم " خون به شدت جاری شد . و یا" نهر الماء ": آب در زمین به صورت نهر جاری شد . ( المنجد ) عرب در اصل به ذبح شتر نهر کردن می گویند و نهر در اصل به جاری شدن خون شتر در اثر فرو بردن ابزار قتاله مثل چاقو و قمه در گلوی شتر گفته می شود .
... [مشاهده متن کامل]
و از طرفی نهار به قسمتی از روز گفته می شود که در آن خورشید کاملاً بالا آمده باشدو در اثر نور شدید هوا گرم شود و موجب جاری شدن عرق انسان شود . و در کل نهار با شدت نور خورشید ارتباط دارد .
چون موقع بالا آمدن خورشید هوا گرم می شود و عرق انسان جاری می شود . عرب از آن به الناهر به معنی جاری کننده عرق نیز یاد می کند . بنابر این کلمه نهار عربی با کلمه نهر به معنی رود یا جوی آب هم خانواده است . چون نهر به جویی گفته می شود آب در آن جریان داشته باشد .
فکر نمیکنم ناهار ترکی باشه. اگر ریشه یابی کنیم عربی هست. اینکه ناهار همون نا آهار هست رو هم دهخدا با شک گفته پس شاید فارسی هم نباشه
نهار در لغت عربی همان روز است ، در فارسی برای وعده غذایی نیم روز وام گرفته شده از ترکی و عربی ، بنابراین ناهار =وعده غذایی نیم روز است .
حتی گاهاً افراد ممکن است این وعده غذایی را بعد از ظهر یا در غروب میل بفرمایند ، در این باره همچنان از واژه ناهار استفاده میشود در صورتیکه ظهر گذشته است و ارتباط ریشه ای آن با ظهر یا روز یا نور است، اما مستقل با عبارت ناهار بکار می رود.
... [مشاهده متن کامل] عبد الخلیل، خط واژه ای تازی است و نه پارسی، این واژه از راه پارسی وارد ترکی شده و ترکی آن را به هات تبدیل کرده. این واژه در پارسی خش بوده که عرب آن را معرب کرده و به ترکی هم وام داده است.
واژه خدا از خود می آید که یعنی نزدیکتر و آگاهتر از ما نسبت به خودمان است.
... [مشاهده متن کامل]
سایر واژگانی که نام بردید نیز اینچنین است و هیچکدام واژه ای ترکی نیست، پس این ترکی است که در واژگان وارداتی دست می برد و نه فارسی.
واژه خوردن نیز قدمتیبیش از هزار ساله دارد و قبل از ورود ترک و مغول به ایران وجود داشته و در آثار بسیار قدیمی یافت می شود.
از آنجایی که فارسی چند صدسال زبان رسمی و دیوانی عثمانی ها بوده، طبیعی است واژه سازی بسیار با واژگان فارسی شده است، در برخی جاها حتی از ایرانیان هم فارسی تر واژه سازی کرده اند و می کنند. مثلا به لباسشویی در ترکی استانبولی جامه شور می گویند.
توضیح در مورد کلمۀ ناهارnahar - nahor = غذا، قوت و توان گرسنه و لاغر، خوراک گرسنه، و. . . ناهار در زبان ترکی= ( ناna= آذوقه، توشه، جیره، خواربار، خوراک، خوردنی، طعام، غذا، مائده، تاب، توان، رمق، قوت، قوه،
... [مشاهده متن کامل] و. . ) ( هار یا هُر= دمان، دیوانه، غضبناک، متغیر، سرمست، مغرور، گزنده، پاچه گیر، حریص، گرسنه، لاغر و نحیف، کسی که احتیاج به خوردن دارد ( احتمالاً هُر = خور فارسی است چون اکثر کلمات ه ترکی به خ فارسی تبدیل شده و برعکس مثل هات= خط - هودا=خدا - هاراب=خراب - هاتیر=خاطر - هام=خام - هایر=خیر، و. . . ) ) – ناهار ایمک = غذا خوردن
دو کلمه ( نهار ) و ( یوم ) مترادف اند، اما - بطوری که گفته شده - بین آن دو فرقی هست و آن این است که کلمه ( نهار ) علاوه بر معنای روز دلالت بر گسترش نور نیز دارد، و شاید به همین جهت بوده که تنها این کلمه
... [مشاهده متن کامل] در مقابل کلمه ( لیل ) استعمال می شود بلکه کلمه یوم را در جائی استعمال می کنند که عنایتی به افاده گسترش نور نداشته باشند، مثل مواردی که سخن از شمردن ایام باشد، که در چنین مقامی می گویند: ( عشرة ایام - ده روز ) و ( عشرین یوما - بیست روز ) و. . . ، ولی گفته نمی شود ( عشرة نهارات ) و عشرین نهارا ) و. . . ( ترجمه تفسیر المیزان )
ناهار
آهار به معنی خورش و ناآهار به معنی خورش نخوردن است
نِهار:کاهش و کمی . واژه ای است کهن
( ( ازو دان فزونیّ ازو هم نِهار
بد و نیک ، نزدیک او آشکار. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 199 )
روز به معنای غذایی که در ظهر بخورند هم می گویند
ب نام الله
نهار: پاره روشن یوم، روز، از طلوع تا غروب خورشید
روز
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)