نه خوش

لغت نامه دهخدا

نه خوش. [ ن َ خوَش ْ / خُش ْ ] ( اِ مرکب ) تاک دشتی. کرمةالبیضاء. ( رشیدی ) ( جهانگیری ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). سیاه دارو. ( رشیدی ) ( از جهانگیری ) ( انجمن آرا ). و آن را از بهر آن نه خوش گویند که میوه آن در زمستان خشک نمی شود، و بیاره آن بر درختان پیچید و خوشه آن ده دانه باشد و در اول سبز بود و در آخر سرخ گردد و گل آن لاجوردی بود. ( از جهانگیری ) ( از رشیدی ) ( از انجمن آرا ) ( از برهان ) ( آنندراج ). علت جرب و هر علتی دیگر را که در ظاهر بدن باشد نافع است. ( برهان قاطع ).

فرهنگ فارسی

(اسم ) گیاهی است که آنرا کرمه البیضائ و سیاه دارو و هزار چشان گویند .

پیشنهاد کاربران

بپرس