نه برجای

لغت نامه دهخدا

نه برجای. [ ن َ ب َ ] ( ص مرکب ) نابرجای. ( فرهنگ خطی ). نابجا. بی جا :
نه برجای هر کار ناسازوار
بود چون پلی ز آن سوی جویبار.
اسدی.

پیشنهاد کاربران

بپرس