ننگی

لغت نامه دهخدا

ننگی. [ ن َ ] ( ص نسبی ) ننگین. سرافکنده و شرمسار و خجلت زده و بی اعتبار و بی ارج و خفیف :
بکوشم که ننگی نگردم به کار
به نزدیک آن نامور شهریار.
فردوسی.
بدو گفت بیژن مرا زین سخن
به پیش جهاندار ننگی مکن.
فردوسی.
بدو گفت رهام کای تاجور
بدین کار ننگی مگردان گهر.
فردوسی.
اگر کند بودی گشاد برم
از این زخم ننگی شدی گوهرم.
فردوسی.
فرومایه را دور دار از برت
مکن آنکه ننگی شود گوهرت.
اسدی.

فرهنگ فارسی

ننگین . سرافکنده و شرمسار و خجلت زده و بی اعتبار و بی ارج و خفیف .

گویش مازنی

/nangi/ چنگ کشیدن

دانشنامه عمومی

ننگی ( ارمنی: Ննգի ) ؛ جمعیت به ( ترکی آذربایجانی: Cəmiyyət ) یک منطقهٔ مسکونی در جمهوری آرتساخ است که در استان مارتونی واقع شده است. [ ۱]
عکس ننگیعکس ننگیعکس ننگی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس