نمید. [ ن ُ ] ( ص مرکب ) مخفف ناامید است. ( برهان قاطع ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از جهانگیری ). مأیوس. قانط. آیس. خائب. ناامیدوار. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نومید شود :
به دوری ز خویشانت آرد نوید
نمایَدْت طبع و نشاند نمید.
اسدی.
ای خردمند نکته ای بشنووز عطای خدا نمید مشو.
سنائی.
قهرش ادریس را نداده نویدلطفش ابلیس را نکرده نمید.
سنائی.
|| بدکار و بیچاره. ( ناظم الاطباء ).