نمی دانیم و نخواهیم دانست ( به لاتین: Ignoramus et ignorabimus ) اصلی لاتینی که قرن نوزدهم بر وضعیت حدود معرفت علمی واقع شد. اعتبار این سخن به فیزیولوژیست آلمانی امیل دو بوا - ریمون در کتاب در حدود فهم ما از طبیعت ( به آلمانی: Über die Grenzen des Naturerkennens ) بر می گردد.
امیل دو بوآ - ریمون این عبارت را چیزی که او هفت «معمای جهان» نامید در سخنرانی مشهور ۱۸۸۰ در فرهنگستان علوم پروس مطرح کرد. او سه تا از هفت معمای جهان را تعیین کرد و اذعان داشت که نه علم و نه فلسفه هرگز نمی توانند پاسخی برایشان پیدا کنند. چرا که متعالی هستند. از این معماها، او سه مورد را تحت متعالی بودن عنوان کرد ۱. طبیعت نهایی ماده و نیرو ۲. منشأ جنبش … ۵. منشأ حسیات ساده، پرسشی کاملاً متعالی.
داوید هیلبرت اظهار داشت که چنین تصوری از توانایی و شناخت انسانی به شدت بدبینانه است. ما می توانیم پاسخ بسیاری از این پرسش ها را پیدا کنیم، و با لاینحل انگاشتن آنها ما فهم خویش را محدود می کنیم. در ۱۹۰۰، در خطابه مجمع جهانی ریاضیدانان در پاریس، هیلبرت اظهار داشت که پاسخ به پرسش های ریاضیات با کوشش انسان ممکن است، او اعلان داشت «در ریاضیات نمی دانیم وجود ندارد»، و همچنین او با دیگر فرمالیست ها در اوایل قرن بیستم برای انتشار بنیان های ریاضیات کار می کرد. در ۸ سپتامبر ۱۹۳۰ هیلبرت دیدگاهش را در خطابه مشهور جامعه دانشمندان و فیزیکدانان آلمان در کنیگسبرگ[ ۱] این چنین تشریح کرد:
ولف لپنیز جامعه شناس نخواهیم دانست را مورد بحث قرار می دهد که نگاه بوا - ریمون واقعاً به معنیِ عقب نشستن در ادعایش برای علم و رسیدن به آن نبوده است: «در حقیقت به طور باورنکردنی این خود - اطمینانی، تکبری علمی با وجهٔ فروتنی است».
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفامیل دو بوآ - ریمون این عبارت را چیزی که او هفت «معمای جهان» نامید در سخنرانی مشهور ۱۸۸۰ در فرهنگستان علوم پروس مطرح کرد. او سه تا از هفت معمای جهان را تعیین کرد و اذعان داشت که نه علم و نه فلسفه هرگز نمی توانند پاسخی برایشان پیدا کنند. چرا که متعالی هستند. از این معماها، او سه مورد را تحت متعالی بودن عنوان کرد ۱. طبیعت نهایی ماده و نیرو ۲. منشأ جنبش … ۵. منشأ حسیات ساده، پرسشی کاملاً متعالی.
داوید هیلبرت اظهار داشت که چنین تصوری از توانایی و شناخت انسانی به شدت بدبینانه است. ما می توانیم پاسخ بسیاری از این پرسش ها را پیدا کنیم، و با لاینحل انگاشتن آنها ما فهم خویش را محدود می کنیم. در ۱۹۰۰، در خطابه مجمع جهانی ریاضیدانان در پاریس، هیلبرت اظهار داشت که پاسخ به پرسش های ریاضیات با کوشش انسان ممکن است، او اعلان داشت «در ریاضیات نمی دانیم وجود ندارد»، و همچنین او با دیگر فرمالیست ها در اوایل قرن بیستم برای انتشار بنیان های ریاضیات کار می کرد. در ۸ سپتامبر ۱۹۳۰ هیلبرت دیدگاهش را در خطابه مشهور جامعه دانشمندان و فیزیکدانان آلمان در کنیگسبرگ[ ۱] این چنین تشریح کرد:
ولف لپنیز جامعه شناس نخواهیم دانست را مورد بحث قرار می دهد که نگاه بوا - ریمون واقعاً به معنیِ عقب نشستن در ادعایش برای علم و رسیدن به آن نبوده است: «در حقیقت به طور باورنکردنی این خود - اطمینانی، تکبری علمی با وجهٔ فروتنی است».