دیکشنری
مترجم
بپرس
نمک دار
مترادف نمک دار
: پرنمک، شور، نمک زده، نمک سود، نمکی، نمکین
متضاد نمک دار
: بی نمک
معنی انگلیسی
:
saline
,
salt
,
salted
,
salty
,
salts
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
نمک دار. [ ن َ م َ ] ( نف مرکب ) خوش نمک. بانمک. کمی شور. || ملیح. باملاحت. ( یادداشت مؤلف ).
فرهنگ فارسی
خوش نمک ٠ با نمک ٠ کمی شور ٠ یا ملیح ٠ با ملاحت ٠
مترادف ها
saline
(صفت)
شور، نمکین، نمک دار
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها