نمون کردن. [ ن ُ / ن ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )نمودن. اظهار کردن. بازگفتن. شرح دادن : دبیری را همانگه نزد خود خواندسخن های چو زهر از دل برافشاندز شهر و با همه شاهان نمون کردکه بی دین چون شد و زنهارچون خورد.فخرالدین اسعد.