نمودار شدن. [ ن ُ / ن ِ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) ظاهر شدن. پدید آمدن. نمایان شدن. مرئی گشتن : همی بود تا شب نمودار شدفرورفت مهر و جهان تار شد.فردوسی.
rear (فعل)تربیت کردن، پروردن، بلند کردن، افراشتن، نمودار شدنoutcrop (فعل)رخ دادن، سر بیرون کردن، نمودار شدن