نمه

لغت نامه دهخدا

نمه. [ ن َ م َه ْ ] ( ع اِمص ) سرگشتگی مانندی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). حالتی شبیه به حیرت و سرگشتگی. ( ناظم الاطباء ). شبه حیرت. ( اقرب الموارد ) ( از المنجد ). || ( مص ) دچار شبه حیرت شدن : نمه نمهاً؛ کان به نمه ، ای شبه الحیرة، فهو نامه و نَمِه ْ. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).

نمه. [ ن َ م ِه ْ ] ( ع ص ) نامه. آنکه به شبه حیرت دچار است. ( اقرب الموارد )( از متن اللغة ) ( از المنجد ). رجوع به نَمَه ْ شود.

فرهنگ فارسی

نامه ٠ آنکه به شبه حیرت دچار است

گویش مازنی

/neme/ چشم انداز

پیشنهاد کاربران

نِمِه در گویش مازندران به معنای نمی آیم یا همان نمیام است
نمه نام ایزد نماز است . نمه همراه با ایژا و آرمیتی با هم می آیند
در گویش ترکی قشقائی
نَ مَّ
به چی؟ یعنی چی؟ چه چیزی؟
گفته میشه
نمه به معنای مقدار و یک مقدار و بسیار اندک، حالتی شبیه به نم که علامتی از وجود آب است نه خود آن
مخفف نموره، کم، اندک
یک نمه= یک کم
در گویش تاتی نِمَه به نام، نامه گفته میشود.

بپرس