نمایه. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) مانند. نمونه. - هم نمایه ؛ همانند. هم نشین. همراه. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) : ای همه ساله هم نمایه دیو بوده از بهر طَمْع دایه دیو.
سنائی ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
|| شکل. تصویر. نقشه. نمایش. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
مانند . نمونه .
فرهنگ معین
(نَ یِ ) (اِ. ) فهرستی (از آگاهی های کتاب شناسی یا مراجع و مآخذ ) که معمولاً براساس حروف الفبایی در پایان یا آغاز کتابی مرتب شده باشد.
فرهنگستان زبان و ادب
{index} [ریاضی، عمومی] [ریاضی] عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله ای از دنباله نوشته می شود تا آن را از بقیۀ اعضا متمایز کند
[عمومی] فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید
نَمایه. ( ریاضیات ) عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پائین عضوی از یک مجموعه یا جمله ای از دُنباله نوشته می شود تا آن را از بقیهٌ اعضا متمایز نماید. ( عمومی ) فهرست الفبائی نامها و موضوعها و عنوانها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید. ... [مشاهده متن کامل]
مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی «Index» ( ایندکس ) می باشد.