نمایه

/namAye/

معنی انگلیسی:
configuration, exhibit, exhibition, figure, index, layout, prelude, scheme, sign

لغت نامه دهخدا

نمایه. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی َ / ی ِ ] ( اِ ) مانند. نمونه.
- هم نمایه ؛ همانند. هم نشین. همراه. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) :
ای همه ساله هم نمایه دیو
بوده از بهر طَمْع دایه دیو.
سنائی ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ).
|| شکل. تصویر. نقشه. نمایش. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ فارسی

مانند . نمونه .

فرهنگ معین

(نَ یِ ) (اِ. ) فهرستی (از آگاهی های کتاب شناسی یا مراجع و مآخذ ) که معمولاً براساس حروف الفبایی در پایان یا آغاز کتابی مرتب شده باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{index} [ریاضی، عمومی] [ریاضی] عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پایین عضوی از یک مجموعه یا جمله ای از دنباله نوشته می شود تا آن را از بقیۀ اعضا متمایز کند [عمومی] فهرست الفبایی نام ها و موضوع ها و عنوان ها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید

مترادف ها

index (اسم)
راهنما، نما، فهرست، شاخص، فهرست راهنما، علامت، سبابه، نمایه، جاانگشتی، راهنمای موضوعات، فهرست مواد

profile (اسم)
مقطع عرضی، مقطع، نمایه، نیمرخ، خط نیمرخ، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیم رخ

psychograph (اسم)
مقطع عرضی، نمایه، برش عمودی، نقشه برش نما، عکس نیم رخ

فارسی به عربی

دلیل

پیشنهاد کاربران

نمایهءبلند:فهرست مفصل.
نمایهء بلند، دراز، گسترده.
نمایه به جای شاخص
یک: زیرنمایه، پایین نمایه، زیروَند، پایین وَند؛ دو: رونمایه، بانمایه، رووَند، بالاوَند
نَمایه. ( ریاضیات ) عدد یا علامتی که در سمت چپ یا راست و در بالا یا پائین عضوی از یک مجموعه یا جمله ای از دُنباله نوشته می شود تا آن را از بقیهٌ اعضا متمایز نماید. ( عمومی ) فهرست الفبائی نامها و موضوعها و عنوانها و غیره که معمولاً در آخر کتاب می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

مترادفِ این واژه در زبان انگلیسی «Index» ( ایندکس ) می باشد.

بپرس