نمایشگر

/namAyeSgar/

معنی انگلیسی:
barometer, indicative, representative, monitor

لغت نامه دهخدا

نمایشگر. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ی ِ گ َ ] ( ص مرکب ) نمایش دهنده. || بازیگر تآتر. هنرپیشه.

فرهنگ فارسی

نمایش دهنده . یا بازیگر تاتر . هنر پیشه .

فرهنگستان زبان و ادب

{monitor} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] صفحۀ نمایش رایانه

دانشنامه آزاد فارسی

مترادف ها

representative (اسم)
نماینده، نمایشگر

showman (اسم)
نمایش دهنده، تبلیغات چی، نمایشگر، ادم چاخان

پیشنهاد کاربران

مانیتورهای پیچیده پزشکی در قسمت های
مختلفCCU وICUواطاق عمل ورادیو لوژی و پروگرام سی تی اسکن و اندسکوپی و تالاسکوپی و سونی گرافی و TVو دستگاه های سمعی بصری رایانه و اندروید همه به انگلیسی مانیتور و به فارسی نمایشگر است که ما جوانان امروزی به غلط گفتاری و نوشتاری عادت کرده و زبان لاتین را هم غلط آلود کرده ایم وبه مانیتورها هم ال سی دی و ال ائ دی میگوئیم
...
[مشاهده متن کامل]

مانیتور الکترونیکی و الکتریکی
مانیتور

بپرس