نمایاندن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
(مصدر ) ۱ - نشان دادن . ۲ - آشکارکردن واضح ساختن .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
نمایش دادن، نشان دادن، اشکار کردن، تظاهر کردن، نمایاندن، ابراز کردن
نمایش دادن، نشان دادن، وانمود کردن، بیان کردن، نمایندگی کردن، نمایاندن، نماینده بودن
نشان دادن، فهماندن، نمایاندن، ابراز کردن، نمودن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پرده برداری ، پرده برداشتن