نمانما

لغت نامه دهخدا

نمانما. [ ن ِ ن ِ ] ( ق مرکب ) نمانما بردن ؛ عبور دادن چیزی را بدانسان که همگان از عابرین و ساکنین معبر آن راتوانند دیدن : نمانما بردن جهیز. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

نمانما بردن : عبور دادن چیزی را بدانسان که همگان از عابرین و ساکنین معبر آن را توانند دیدن .

واژه نامه بختیاریکا

نَمو نَمو

پیشنهاد کاربران

بپرس