نماص

لغت نامه دهخدا

نماص. [ ن ُ ] ( ع اِ ) ماه. شهر. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). گویند: لم یأتنی نماصاً؛ أی شهراً. ( اقرب الموارد ). ج ، نُمُص ، اَنْمِصة.

نماص. [ ن ِ ] ( ع اِ ) رشته سوزن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

رشته سوزن ٠

پیشنهاد کاربران

بپرس