نمازخانه

/namAzxAne/

معنی انگلیسی:
chapel, church

لغت نامه دهخدا

نمازخانه. [ ن َ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) معبد. ( یادداشت مؤلف ). || اطاقی مخصوص خواندن نماز در خانه مسلمانان. ( یادداشت مؤلف ). جائی که در آن نماز خوانند. ( فرهنگ فارسی معین ). || کلیسای ترسایان. معبد مسیحیان. ( یادداشت مؤلف ). محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که برای خواندن دعا اختصاص دهند. ( فرهنگ فارسی معین ). || کنشت. کنیسه.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جایی که در آن نماز خوانند. ۲ - محلی که درکلیسایاکاخ ( مسیحیان ) که برای خواندن دعا اختصاص دهند : [ نمازخانه کلیسای ارامنه ] .

فرهنگ معین

( ~. نِ ) (اِمر. ) ۱ - جایی که در آن نماز خوانند. ۲ - محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که برای خواندن دعا اختصاص دهند.

فرهنگ عمید

۱. محلی که در آن نماز بخوانند.
۲. مسجد.
۳. محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که به خواندن دعا اختصاص داده می شود.

دانشنامه آزاد فارسی

نمازخانه (chapel)
در مسیحیت مکانی کوچک یا فرعی برای عبادت، غیر از کلیسای جامع یا کلیسای بخش؛ همچنین کلیسایی پایین تر یا وابسته به کلیسای اصلی بخش، که به طریقی مکمل آن است. این اصطلاح بر یک بنا یا قسمتی از بنا ها یا مؤسسه هایی همچون دانشگاه، دیر، بیمارستان، زندان، یا کاخ نیز اطلاق می شود که برای عبادت یا برگزاری مراسم دینیِ نیمه عمومی ساخته شده باشد. همچنین به تونشستگی درون کلیسا، دربرگیرندۀ محرابی با وقف نامۀ جداگانه نیز گفته می شود.

پیشنهاد کاربران

نمازخانه مکانی ویژهٔ عبادت در بعضی از اماکن عمومی است.
• اطاقی مخصوص خواندن نماز در خانه مسلمانان. جایی که در آن نماز خوانند.
• کلیسای ترسایان، معبد مسیحیان. محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که برای خواندن دعا اختصاص دهند.
• کنشت، کنیسه.
نمازخانه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/نمازخانه
خلوتخانه. [ خ َل ْ وَ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) نمازخانه. ( ناظم الاطباء ) . محل عبادت و عزلت از خلق. جائی که در آن عزلت گیرند برای عبادت :
خیز خاقانی ز کنج فقر خلوتخانه ساز
کز چنین گنجی توان اندوخت گنج شایگان.
...
[مشاهده متن کامل]

خاقانی.
بایزید بسطامی شبی در خلوتخانه مکاشفات کمند رابر کنگره کبریای او درانداخت. ( مجالس سعدی - مجلس 3 ) . کیخسرو در خلوتخانه ای که از برای عبادت و طاعت جهت او ساخته بود بنشست. ( تاریخ قم ) . || اوطاق زن. || اطاق مخصوص. ( ناظم الاطباء ) . || محل خالی از اغیار. محل متعلق به خویشان و محرمان که دیگران و نامحرمان را حق ورود بدان نیست :
بعذری کآن قبول افتاد در راه
برون آمد ز خلوتخانه شاه.
نظامی.
هر آن دل را که پنهانی قرینی هست روحانی
به خلوتخانه ای ماند که اندر بوستانستی.
سعدی ( بدایع چ مصفا ص 577 ) .
رجوع به خلوت شود.

نماژسرا، نماژگاه
مصلی
Prayer room

بپرس