[ویکی فقه]
پاره ای از گزاره های فقهی، تنها در عرصه فقه، به بوته بررسی نهاده می شوند و حکم آنها، به خارج از فقه سریان نمی یابد.
امّا گاه، گزاره و فتوا و حکم فقهی، در دیگر مقوله ها و معارف اسلامی، اثر می گذارد و پیامدهایی به همراه دارد. در مَثَلْ مقوله نماز مسافر، اگر چه مسأله فقهی می نماد و در آغاز مسأله فقهی بوده که حکم آن را مقلّد از فقیه جویا می شده، ولی اندک اندک، با توجه به گوناگونی فتواها و پیدایش ماشین و صنعت واستفاده مردم از اتومبیل، قطار، و هواپیما در سفرها و پیمودن هشت فرسنگ راه، در مدتی بسیار کوتاه و به آسانی و با آرامش، شبهه هایی در اصل جعل حکم مسافر و پرسشهایی در باب چگونگی برابرسازی آن، با پدیده ماشین و کوتاه شدن زمان سفرها و پیمودن فرسنگها راه را در مدتی کوتاه، انگیزه گوناگونی فتاوای فقیهان، انگیزه پافشاری آنان بر مسافت هشت فرسنگ و… پدید آورده که جای طرح بحثهای گوناگون دارد.
بحث دیگری که ذهن و فکر پژوهش گران و صاحب نظران را به خود مشغول داشته این است که بسیاری از محققان، ادعا کرده اند: در قرآن کریم، حکم نماز مسافر بیان نشده و آیه شریفه:
(و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا…)۱
درباره نماز خوف است.این ادعا، از یک سو، جامع بودن قرآن را زیر سؤال می برد و از دیگر سوی، استدلالهای امامان(ع) را به آیه شریفه، برای ثابت کردن ناتمام بودن نماز در سفر، با اشکال رو به رو می سازد.
از این روی، برای پاسخ گویی به این پرسشها و پرداختن به این جستارها، بر آن شدیم، سبک بحث را در این مقال، به گونه ای دیگر رقم زنیم و به جای تأسیس اصل، بیان دیدگاه ها، بر شمردن احتمالهای موجود، بیان دلیلهای هر یک از احتمالها، برتر و پیش داشتن احتمال قوی، بیان اشکالها و پاسخ بدانها، راه و روش دیگری در پیش گرفته شود، تا با توجه به گستردگی جستارها و تنگناهای موجود، رسیدن به نتیجه ، در تمامی بحثها، آسان ترشود. بدین جهت، نخست، با طرح پرسشهای گوناگون، سعی شده که خوانندگان فرهیخته، با مشکل کلامی که پشت سر مشکل فقهی است، آشنا شوند، سپس با بهره گیری از معنای سفر در لغت، عرف، قرآن و روایات، روشن گردد که رفت و آمدهای هشت فرسنگی، نمونه و مصداق سفر، به شمار نمی روند، گرچه در دورانهای پیشین، چنین بوده است. بنابراین، این گونه رفت و آمدها، از دایره احکام مسافر خارج هستند.
آن گاه، آیه یکصد و یک سوره نساء، به شرح بحث شده، تا:
نخست آن که، ثابت شود، آیه در مقام بیان حکمِ نماز مسافر نیز هست.
دو دیگر، چگونه مسافری را در نظر دارد.
سه دیگر، کسانی را که آیه را در بردارنده حکم نماز مسافر نمی دانند، به پاسخ گویی پاره ای از اشکالها فر اخواند.
پس از آن، نوبت به روایات می رسد و در بوته بررسی نهاده می شوند و از آنها نظر برگزیده: معیار سفر، پیمودن، یا آهنگ پیمودنِ مسیری است که یک روز از زمان را به خود ویژه سازد.
در این بخش در پی آن بوده ایم که این نکته را بیان کنیم که روایات همین را می گویند و اگر واژه دیگری به میان آمده و مجال طرح یافته، مصداق همین معیار در آن زمان بوده اند و بنابراین، ناسازگاری بین روایات وجود ندارد،تا قولی از قولها، برتری داده شود; بلکه قول حق، یکی است.
پس از این، دیدگاه فقیهان پیشین طرح می شود، در این عرصه، تلاش شده که این نکته بیان شود که فقیهان هم، بر این باور بوده اند.
دیگر آن که بیان کرده ایم، سخن ما، سخن جدیدی نیست که نیاز به دلیل و برهان داشته باشد; بلکه روایات و سخن فقیهان هم بر همین مدار می چرخیده است و تنها سخن، بر سر مصداق بوده است.
آنان در آن عصر، مسیر هشت فرسنگ را مصداق یک روز راه می دانسته اند، نه این که برای هشت فرسنگ، موضوعیتی در برابر یک روز راه، باور داشته باشند. بنابراین، ما اگر در آن زمان می زیستیم ، آن مصداق را می پذیرفتیم و اگر آنان در زمان ما می زیستند، بر مسیر یک روز، همراهی می کردند.
پس از بحث از مقوله های یاد شده، سخنان دیدگاههای فقیهان صد سال اخیر را به بوته بررسی نهاده ایم که چرا اینان، با این که با صنعت و ماشین و شتاب و سرعت وسائل نقلیه آشنایی و با آنها سر و کار داشته اند، برای هشت فرسنگ موضوعیت قائل شده و سخنی از مسیر یک روز، به میان نیاورده اند؟
در این جا تلاش ورزیده ایم، به گونه ای مشکل آنان پاسخ داده شود، تا بتوانند با معیار و مسیر یک روز، نظر خود را هماهنگ سازند.
در پایان، اصلی را تأسیس کرده ایم که اگر کسی به شک خود باقی ماند، به آن تمسک جوید و از احتیاط و جمع بین نماز تمام و ناتمام، بپرهیزد که خلاف منت الهی بر بندگان است.
در بحث از این که آیا نماز تمام و ناتمام، اقل و اکثری است، یا بین آنها تباین؟ اقل و اکثری بودن پذیرفته شده، اگر چه بین سایر نمازهای دو رکعتی و چهاررکعتی، مانند صبح و عشا، تباین باشد.
بنابراین، بر هم زدن راه و روش شناخته شده مقاله های فقهی، نه به خاطر نبود برهان و دلیل برگزاره برگزیده و نه به جهت پذیرفته بودن آن راه در نزد ما بوده است، بلکه تمامی تلاش:
۱. برای بیان دقیق و موشکافانه گزاره برگزیده، در سخنی کوتاه و فشرده بوده است.
۲. برای قانع کردن دیگران بر پذیرش این روش، تا این فکر به عنوان نظری در کنارراهها و روشهای دیگر قرار نگیرد، بلکه تنها این راه مورد پذیرش واقع شود، تا به شبهه های کلامی مسأله مورد بحث ، پاسخ داده شود.
۳. از آیه شریفه قرآن، برای برهانی و ثابت کردن مطلب، استفاده شود و با این روش که در برابر هر ظاهری از ظواهر آیات قرآن، احتمالی مجال طرح یابد و در نتیجه، آیات قرآن از گردونه استدلال، بیرون بمانند، به رویارویی برخاسته شود و راه دیگری ، فرا روی اهل نظر قرار گیرد.
گمانه زنیها
گمانه نخست: نماز را کوتاه گزاردن، برابر آیه شریفه واجب نباشد، بلکه جایز باشد:
(اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا، انّ الکافرین کانوا لکم عدوّاً مبیناً.)
چون در زمین سفر کردید، اگر بیم داشتید که کافران به شما آزار برسانند، گناهی بر شما نیست که نماز کوتاه گزارید; چرا که کافران، پیوسته برای شما دشمنی آشکارند.
بنابراین گمانه، از جمله :(لیس علیکم جناح) رخصت فهمیده می شود، نه واجب بودن.
نقد گمانه نخست:
این گمانه چند اشکال دارد:
۱. با روایات بسیار، ناسازگاری دارد. روایات، به روشنی بر مسافر واجب می دانند که نماز را کوتاه بگزارند. و (لیس علیکم جناح) بمانند.(لاجناح علیکم ان یطوفوا بهما) است; یعنی همان گونه که سعی صفا و مروه واجب است و در آن خلافی نیست،۲ (لیس علیکم جناح) بر مسافر واجب می داند که نماز خویش را کوتاه بگزارد.
۲. بخش پایانی آیه دلالت می کند که آیه، مربوط به نماز خوف است، نه نماز مسافر.
گمانه دوم:
...
پاره ای از گزاره های فقهی، تنها در عرصه فقه، به بوته بررسی نهاده می شوند و حکم آنها، به خارج از فقه سریان نمی یابد.
امّا گاه، گزاره و فتوا و حکم فقهی، در دیگر مقوله ها و معارف اسلامی، اثر می گذارد و پیامدهایی به همراه دارد. در مَثَلْ مقوله نماز مسافر، اگر چه مسأله فقهی می نماد و در آغاز مسأله فقهی بوده که حکم آن را مقلّد از فقیه جویا می شده، ولی اندک اندک، با توجه به گوناگونی فتواها و پیدایش ماشین و صنعت واستفاده مردم از اتومبیل، قطار، و هواپیما در سفرها و پیمودن هشت فرسنگ راه، در مدتی بسیار کوتاه و به آسانی و با آرامش، شبهه هایی در اصل جعل حکم مسافر و پرسشهایی در باب چگونگی برابرسازی آن، با پدیده ماشین و کوتاه شدن زمان سفرها و پیمودن فرسنگها راه را در مدتی کوتاه، انگیزه گوناگونی فتاوای فقیهان، انگیزه پافشاری آنان بر مسافت هشت فرسنگ و… پدید آورده که جای طرح بحثهای گوناگون دارد.
بحث دیگری که ذهن و فکر پژوهش گران و صاحب نظران را به خود مشغول داشته این است که بسیاری از محققان، ادعا کرده اند: در قرآن کریم، حکم نماز مسافر بیان نشده و آیه شریفه:
(و اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا…)۱
درباره نماز خوف است.این ادعا، از یک سو، جامع بودن قرآن را زیر سؤال می برد و از دیگر سوی، استدلالهای امامان(ع) را به آیه شریفه، برای ثابت کردن ناتمام بودن نماز در سفر، با اشکال رو به رو می سازد.
از این روی، برای پاسخ گویی به این پرسشها و پرداختن به این جستارها، بر آن شدیم، سبک بحث را در این مقال، به گونه ای دیگر رقم زنیم و به جای تأسیس اصل، بیان دیدگاه ها، بر شمردن احتمالهای موجود، بیان دلیلهای هر یک از احتمالها، برتر و پیش داشتن احتمال قوی، بیان اشکالها و پاسخ بدانها، راه و روش دیگری در پیش گرفته شود، تا با توجه به گستردگی جستارها و تنگناهای موجود، رسیدن به نتیجه ، در تمامی بحثها، آسان ترشود. بدین جهت، نخست، با طرح پرسشهای گوناگون، سعی شده که خوانندگان فرهیخته، با مشکل کلامی که پشت سر مشکل فقهی است، آشنا شوند، سپس با بهره گیری از معنای سفر در لغت، عرف، قرآن و روایات، روشن گردد که رفت و آمدهای هشت فرسنگی، نمونه و مصداق سفر، به شمار نمی روند، گرچه در دورانهای پیشین، چنین بوده است. بنابراین، این گونه رفت و آمدها، از دایره احکام مسافر خارج هستند.
آن گاه، آیه یکصد و یک سوره نساء، به شرح بحث شده، تا:
نخست آن که، ثابت شود، آیه در مقام بیان حکمِ نماز مسافر نیز هست.
دو دیگر، چگونه مسافری را در نظر دارد.
سه دیگر، کسانی را که آیه را در بردارنده حکم نماز مسافر نمی دانند، به پاسخ گویی پاره ای از اشکالها فر اخواند.
پس از آن، نوبت به روایات می رسد و در بوته بررسی نهاده می شوند و از آنها نظر برگزیده: معیار سفر، پیمودن، یا آهنگ پیمودنِ مسیری است که یک روز از زمان را به خود ویژه سازد.
در این بخش در پی آن بوده ایم که این نکته را بیان کنیم که روایات همین را می گویند و اگر واژه دیگری به میان آمده و مجال طرح یافته، مصداق همین معیار در آن زمان بوده اند و بنابراین، ناسازگاری بین روایات وجود ندارد،تا قولی از قولها، برتری داده شود; بلکه قول حق، یکی است.
پس از این، دیدگاه فقیهان پیشین طرح می شود، در این عرصه، تلاش شده که این نکته بیان شود که فقیهان هم، بر این باور بوده اند.
دیگر آن که بیان کرده ایم، سخن ما، سخن جدیدی نیست که نیاز به دلیل و برهان داشته باشد; بلکه روایات و سخن فقیهان هم بر همین مدار می چرخیده است و تنها سخن، بر سر مصداق بوده است.
آنان در آن عصر، مسیر هشت فرسنگ را مصداق یک روز راه می دانسته اند، نه این که برای هشت فرسنگ، موضوعیتی در برابر یک روز راه، باور داشته باشند. بنابراین، ما اگر در آن زمان می زیستیم ، آن مصداق را می پذیرفتیم و اگر آنان در زمان ما می زیستند، بر مسیر یک روز، همراهی می کردند.
پس از بحث از مقوله های یاد شده، سخنان دیدگاههای فقیهان صد سال اخیر را به بوته بررسی نهاده ایم که چرا اینان، با این که با صنعت و ماشین و شتاب و سرعت وسائل نقلیه آشنایی و با آنها سر و کار داشته اند، برای هشت فرسنگ موضوعیت قائل شده و سخنی از مسیر یک روز، به میان نیاورده اند؟
در این جا تلاش ورزیده ایم، به گونه ای مشکل آنان پاسخ داده شود، تا بتوانند با معیار و مسیر یک روز، نظر خود را هماهنگ سازند.
در پایان، اصلی را تأسیس کرده ایم که اگر کسی به شک خود باقی ماند، به آن تمسک جوید و از احتیاط و جمع بین نماز تمام و ناتمام، بپرهیزد که خلاف منت الهی بر بندگان است.
در بحث از این که آیا نماز تمام و ناتمام، اقل و اکثری است، یا بین آنها تباین؟ اقل و اکثری بودن پذیرفته شده، اگر چه بین سایر نمازهای دو رکعتی و چهاررکعتی، مانند صبح و عشا، تباین باشد.
بنابراین، بر هم زدن راه و روش شناخته شده مقاله های فقهی، نه به خاطر نبود برهان و دلیل برگزاره برگزیده و نه به جهت پذیرفته بودن آن راه در نزد ما بوده است، بلکه تمامی تلاش:
۱. برای بیان دقیق و موشکافانه گزاره برگزیده، در سخنی کوتاه و فشرده بوده است.
۲. برای قانع کردن دیگران بر پذیرش این روش، تا این فکر به عنوان نظری در کنارراهها و روشهای دیگر قرار نگیرد، بلکه تنها این راه مورد پذیرش واقع شود، تا به شبهه های کلامی مسأله مورد بحث ، پاسخ داده شود.
۳. از آیه شریفه قرآن، برای برهانی و ثابت کردن مطلب، استفاده شود و با این روش که در برابر هر ظاهری از ظواهر آیات قرآن، احتمالی مجال طرح یابد و در نتیجه، آیات قرآن از گردونه استدلال، بیرون بمانند، به رویارویی برخاسته شود و راه دیگری ، فرا روی اهل نظر قرار گیرد.
گمانه زنیها
گمانه نخست: نماز را کوتاه گزاردن، برابر آیه شریفه واجب نباشد، بلکه جایز باشد:
(اذا ضربتم فی الارض فلیس علیکم جناح ان تقصروا من الصلوة ان خفتم ان یفتنکم الذین کفروا، انّ الکافرین کانوا لکم عدوّاً مبیناً.)
چون در زمین سفر کردید، اگر بیم داشتید که کافران به شما آزار برسانند، گناهی بر شما نیست که نماز کوتاه گزارید; چرا که کافران، پیوسته برای شما دشمنی آشکارند.
بنابراین گمانه، از جمله :(لیس علیکم جناح) رخصت فهمیده می شود، نه واجب بودن.
نقد گمانه نخست:
این گمانه چند اشکال دارد:
۱. با روایات بسیار، ناسازگاری دارد. روایات، به روشنی بر مسافر واجب می دانند که نماز را کوتاه بگزارند. و (لیس علیکم جناح) بمانند.(لاجناح علیکم ان یطوفوا بهما) است; یعنی همان گونه که سعی صفا و مروه واجب است و در آن خلافی نیست،۲ (لیس علیکم جناح) بر مسافر واجب می داند که نماز خویش را کوتاه بگزارد.
۲. بخش پایانی آیه دلالت می کند که آیه، مربوط به نماز خوف است، نه نماز مسافر.
گمانه دوم:
...
wikifeqh: نماز_و_روزه_مسافر_