[ویکی فقه] نماز جمعه از دیدگاه آقاجمال خوانساری. در این مقاله احکام نماز جمعه از دیدگاه آقاجمال خوانساری در زمانهای مختلف بررسی می گردد.
آموزه های حیات بخش اسلام، براساس دولت و حکومت پی ریزی شده اند. اگر حکومت و تشکیلاتی در کار نباشد، بسیاری از آموزه های اسلامی عرصه تحقّق نمی یابند.ابعاد سیاسی اسلام، در پاره ای از احکام آن، آشکارتر است و نمود بیش تری دارد و از آن جمله، نماز جمعه.این فریضه باشکوه که از سوی حاکم اسلامی و یا نمایندگان او برگزار می گردد، مظهر عزم ملّی، تصمیمهای سیاسی، افشای سیاستهای شیطانی دشمنان داخلی و خارجی اسلام است.امام جمعه، در خطبه های نماز، افزون بر ستایش خداوند و سفارش به تقوا از مصالح دینی و دنیوی امت اسلامی، حوادث واقعه در جهان، بویژه کشورهای اسلامی و همچنین از مسائلی که در سرنوشت و استقلال آنان، اثرگذار است، سخن می گوید.در صدر اسلام، دشمنان اسلام، بویژه منافقان، نماز جمعه را بیش از هر برنامه دیگر، برای خود و هدفهایشان خطرناک و رنج آور می دانستند، زیرا:در پرتو نماز جمعه وحدت و همبستگی مسلمانان تقویت، چهره دشمنان افشا و تبلیغات زهرآگین آنها خنثی می شد.نماز جمعه، نمودی از حاکمیت و اقتدار مسلمانان به شمار می آمد. نماز جمعه، نمایش سیاسی امّت اسلامی بود، نماز جمعه مایه امیدواری دوستان و ناامیدی دشمنان را فراهم می ساخت. از این روی، منافقان، افزون بر کار شکنیها و تبلیغاتی که برای فروپاشی و از هم گسستن آن انجام می دادند، از حضور در نماز جمعه نیز، خودداری می کردند. ولی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم)، از این نقشه شوم پرده برداشت و این توطئه را آشکار ساخت و شرکت در نماز جمعه را معیار و ملاکی برای شناخت منافقان از مؤمنان اعلام کرد.متأسفانه، در گذشته، حاکمان ستم از این سنگر برای تحکیم پایه های حکومت خود بهره گرفتند. خطبای جمعه، رسالت خود را به فراموشی سپردند و بیش تر به سخن گوی حاکمان ستم تبدیل شدند. در میان شیعه، نماز جمعه در روزگار حضور معصومان(علیهم السلام) و همچنین دوره غیبت سرگذشت پردامنه ای دارد.در این مقال، که به مناسبت همایش بزرگداشت محقّق خوانساری، نگاشته می شود، با اشاره به پیشینه نماز جمعه، به موضع و دیدگاه عالمان شیعی در روزگار صفویه، بویژه آقا جمال خوانساری خواهیم پرداخت.
سیر تاریخی نماز جمعه
تحقیق ژرف و درست در موضوع نماز جمعه، افزون بر مباحث فقهی و بررسی آیات و روایات، نیاز به شناخت ریشه ای و پیشینه تاریخی آن دارد؛ زیرا تا سیر تاریخی روشن نگردد،تحقیق و پژوهش کامل و تمام و گسترده ای به سامان نخواهد رسید. بالاتر، شناخت این موضوع، در استنباط درست و انتخاب دیدگاه صحیح نیز، کارگر است.دیدگاه تاریخ نگاران، درباره تشریع نماز جمعه یکسان نیست. شماری می گویند: در مکه تشریع شده است، ولی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) به سبب سلطه کافران و مشرکان و جوّی که بر مکه حاکم بود، نتوانست در آن جا نماز جمعه را بر پا بدارد. ولی هنگامی که مردم ( یثرب) اسلام را پذیرفتند، مسلمانان را به اقامه آن فرا خواند.مصعب ابن عمیر، یا اسعد بن زراره و یا هر دو را نوبت به نوبت برای اقامه آن برگزید. وقتی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) به مدینه هجرت کرد، نخستین نماز جمعه را در محلّه بنی سالم بن عوف برگزار کرد سوره جمعه، همان گونه که از محتوای آن بر می آید، پس از تشریع نماز جمعه نازل شده است.
← دوره امامان معصوم
این که در باب نماز جمعه دیدگاههای گوناگونی دیده می شود و عالمان آرای گوناگونی ارائه داده اند، ناشی از این می شود که آیا برای اقامه نماز جمعه، حضور امام، یا گمارده شده از سوی او، یا دست کم اجازه او، شرط است، یا خیر؟ یا آن که بر پا داشتن آن بر همه مسلمانان واجب است؟بر فرض شرط بودن، آیا بر پاداشتن آن در روزگار غیبت حرام است، یا فقیهان از سوی امام معصوم(علیه السلام) اجازه دارند که آن را برگزار کنند؟کسانی که امامت جمعه را از پستها و مقامهای ویژه معصوم و یا نایب خاصّ وی دانسته اند، اقامه آن را در روزگار غیبت حرام دانسته اند. در برابر، کسانی که آن را از پستها و مقامهای معصوم(علیه السلام) نمی دانند، به واجب عینی بودن نماز جمعه حکم کرده اند و حضور امام(علیه السلام) و یا نایب او را برای اقامه آن، شرط ندانسته اند. بسیاری از فقیهان، با این که نماز جمعه را از مقامهای ویژه امام (علیه السلام) دانسته اند، ولی برگزاری آن را در روزگار غیبت، روا دانسته اند: (واجب تخییری)اینان بر این باورند که وجود امام(علیه السلام) و یا نایب خاص او، شرط واجب عینی بودن نماز جمعه است. محقق حلی می نویسد:(ثم الجمعه لاتجب إلاّ بشروط، الاوّل: السلطان العادل او من نصبه.)نماز جمعه واجب نیست، مگر با شرایطی: نخست آن که سلطان عادل و یا گمارده شده از سوی او وجود داشته باشد.در سخن یاد شده مقصود از (سلطان عادل)، امام معصوم است. همان گونه که محقّق در معتبر، علامه در منتهی، تذکره و نهایة الاحکام آورده اند و در کتابهای: مراسم، اشارة السبق، جامع الشرایع و بسیاری از دیگر کتابهای فقهی، به همین معنی آمده است.در روزگار غیبت، واجب عینی بودن نماز جمعه برداشته شده، ولی وجوب تخییری آن ثابت است. محقّق می نویسد:(لو لم یکن امام الاصل ظاهراً سقط الوجوب، ولم یسقط الاستحباب.)اگر امام معصوم(علیه السلام) ظاهر نباشد، واجب بودن نماز برداشته می شود، ولی مستحب بودن آن باقی است.بقای استحباب، به این معناست که نماز جمعه واجب تخییری است، ولی انجام نماز جمعه، برتر از نماز ظهر است. در روزگار غیبت، فقیه دارای شرایط، به نیابت از امام(علیه السلام) این فریضه را برگزار می کند و یا به دیگران برای برگزاری آن اجازه می دهد.
دیدگاه آقا جمال خوانساری
...
آموزه های حیات بخش اسلام، براساس دولت و حکومت پی ریزی شده اند. اگر حکومت و تشکیلاتی در کار نباشد، بسیاری از آموزه های اسلامی عرصه تحقّق نمی یابند.ابعاد سیاسی اسلام، در پاره ای از احکام آن، آشکارتر است و نمود بیش تری دارد و از آن جمله، نماز جمعه.این فریضه باشکوه که از سوی حاکم اسلامی و یا نمایندگان او برگزار می گردد، مظهر عزم ملّی، تصمیمهای سیاسی، افشای سیاستهای شیطانی دشمنان داخلی و خارجی اسلام است.امام جمعه، در خطبه های نماز، افزون بر ستایش خداوند و سفارش به تقوا از مصالح دینی و دنیوی امت اسلامی، حوادث واقعه در جهان، بویژه کشورهای اسلامی و همچنین از مسائلی که در سرنوشت و استقلال آنان، اثرگذار است، سخن می گوید.در صدر اسلام، دشمنان اسلام، بویژه منافقان، نماز جمعه را بیش از هر برنامه دیگر، برای خود و هدفهایشان خطرناک و رنج آور می دانستند، زیرا:در پرتو نماز جمعه وحدت و همبستگی مسلمانان تقویت، چهره دشمنان افشا و تبلیغات زهرآگین آنها خنثی می شد.نماز جمعه، نمودی از حاکمیت و اقتدار مسلمانان به شمار می آمد. نماز جمعه، نمایش سیاسی امّت اسلامی بود، نماز جمعه مایه امیدواری دوستان و ناامیدی دشمنان را فراهم می ساخت. از این روی، منافقان، افزون بر کار شکنیها و تبلیغاتی که برای فروپاشی و از هم گسستن آن انجام می دادند، از حضور در نماز جمعه نیز، خودداری می کردند. ولی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله و سلم)، از این نقشه شوم پرده برداشت و این توطئه را آشکار ساخت و شرکت در نماز جمعه را معیار و ملاکی برای شناخت منافقان از مؤمنان اعلام کرد.متأسفانه، در گذشته، حاکمان ستم از این سنگر برای تحکیم پایه های حکومت خود بهره گرفتند. خطبای جمعه، رسالت خود را به فراموشی سپردند و بیش تر به سخن گوی حاکمان ستم تبدیل شدند. در میان شیعه، نماز جمعه در روزگار حضور معصومان(علیهم السلام) و همچنین دوره غیبت سرگذشت پردامنه ای دارد.در این مقال، که به مناسبت همایش بزرگداشت محقّق خوانساری، نگاشته می شود، با اشاره به پیشینه نماز جمعه، به موضع و دیدگاه عالمان شیعی در روزگار صفویه، بویژه آقا جمال خوانساری خواهیم پرداخت.
سیر تاریخی نماز جمعه
تحقیق ژرف و درست در موضوع نماز جمعه، افزون بر مباحث فقهی و بررسی آیات و روایات، نیاز به شناخت ریشه ای و پیشینه تاریخی آن دارد؛ زیرا تا سیر تاریخی روشن نگردد،تحقیق و پژوهش کامل و تمام و گسترده ای به سامان نخواهد رسید. بالاتر، شناخت این موضوع، در استنباط درست و انتخاب دیدگاه صحیح نیز، کارگر است.دیدگاه تاریخ نگاران، درباره تشریع نماز جمعه یکسان نیست. شماری می گویند: در مکه تشریع شده است، ولی پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) به سبب سلطه کافران و مشرکان و جوّی که بر مکه حاکم بود، نتوانست در آن جا نماز جمعه را بر پا بدارد. ولی هنگامی که مردم ( یثرب) اسلام را پذیرفتند، مسلمانان را به اقامه آن فرا خواند.مصعب ابن عمیر، یا اسعد بن زراره و یا هر دو را نوبت به نوبت برای اقامه آن برگزید. وقتی که پیامبر اسلام(صلی الله علیه و اله و سلم) به مدینه هجرت کرد، نخستین نماز جمعه را در محلّه بنی سالم بن عوف برگزار کرد سوره جمعه، همان گونه که از محتوای آن بر می آید، پس از تشریع نماز جمعه نازل شده است.
← دوره امامان معصوم
این که در باب نماز جمعه دیدگاههای گوناگونی دیده می شود و عالمان آرای گوناگونی ارائه داده اند، ناشی از این می شود که آیا برای اقامه نماز جمعه، حضور امام، یا گمارده شده از سوی او، یا دست کم اجازه او، شرط است، یا خیر؟ یا آن که بر پا داشتن آن بر همه مسلمانان واجب است؟بر فرض شرط بودن، آیا بر پاداشتن آن در روزگار غیبت حرام است، یا فقیهان از سوی امام معصوم(علیه السلام) اجازه دارند که آن را برگزار کنند؟کسانی که امامت جمعه را از پستها و مقامهای ویژه معصوم و یا نایب خاصّ وی دانسته اند، اقامه آن را در روزگار غیبت حرام دانسته اند. در برابر، کسانی که آن را از پستها و مقامهای معصوم(علیه السلام) نمی دانند، به واجب عینی بودن نماز جمعه حکم کرده اند و حضور امام(علیه السلام) و یا نایب او را برای اقامه آن، شرط ندانسته اند. بسیاری از فقیهان، با این که نماز جمعه را از مقامهای ویژه امام (علیه السلام) دانسته اند، ولی برگزاری آن را در روزگار غیبت، روا دانسته اند: (واجب تخییری)اینان بر این باورند که وجود امام(علیه السلام) و یا نایب خاص او، شرط واجب عینی بودن نماز جمعه است. محقق حلی می نویسد:(ثم الجمعه لاتجب إلاّ بشروط، الاوّل: السلطان العادل او من نصبه.)نماز جمعه واجب نیست، مگر با شرایطی: نخست آن که سلطان عادل و یا گمارده شده از سوی او وجود داشته باشد.در سخن یاد شده مقصود از (سلطان عادل)، امام معصوم است. همان گونه که محقّق در معتبر، علامه در منتهی، تذکره و نهایة الاحکام آورده اند و در کتابهای: مراسم، اشارة السبق، جامع الشرایع و بسیاری از دیگر کتابهای فقهی، به همین معنی آمده است.در روزگار غیبت، واجب عینی بودن نماز جمعه برداشته شده، ولی وجوب تخییری آن ثابت است. محقّق می نویسد:(لو لم یکن امام الاصل ظاهراً سقط الوجوب، ولم یسقط الاستحباب.)اگر امام معصوم(علیه السلام) ظاهر نباشد، واجب بودن نماز برداشته می شود، ولی مستحب بودن آن باقی است.بقای استحباب، به این معناست که نماز جمعه واجب تخییری است، ولی انجام نماز جمعه، برتر از نماز ظهر است. در روزگار غیبت، فقیه دارای شرایط، به نیابت از امام(علیه السلام) این فریضه را برگزار می کند و یا به دیگران برای برگزاری آن اجازه می دهد.
دیدگاه آقا جمال خوانساری
...
wikifeqh: نماز_جمعه_از_دیدگاه_آقاجمال_خوانساری