تو را اگر ملک چینیان بدیدی روی
نماز بردی و دینار برپراکندی.
شهید بلخی.
بیامد گو دست کرده درازبه پیش اندرآمد ببردش نماز.
دقیقی.
به آیین شاهان نمازش بریدبه پیش و پس تخت او منگرید.
دقیقی.
و مر ملوک خویش را نماز برند [ یغمائیان ] عوام و خواصشان. ( حدود العالم ).و طبیبان را بزرگ دارند و هرگه که ایشان را ببینند نماز برند. ( حدود العالم ). هرچیزی را که نیکو بود و عجب بود نماز برند. ( حدود العالم ).فراوانْش بستود و بردش نماز
همی بود پیشش زمانی دراز.
فردوسی.
فرستاده شد چون به تنگی فراززبان کرد گویا و بردش نماز.
فردوسی.
چو بر بام آن باره بنشست بازبیامد پری روی و بردش نماز.
فردوسی.
رسولان اندرآمدند و نماز بردند. ( تاریخ سیستان ).نمازش برد و پوزش کرد بسیار
که پیشت آمدم بر پشت رهوار.
( ویس و رامین ).
بگفت این و نمازش برد و برگشت سرای شاه از آن زیر و زبر گشت.
( ویس و رامین ).
به پای ایستادی و بردی نماززدی چنگ و رفتی سوی تخت باز.
اسدی.
بیامد بر جم شه سرفرازز دور آفرین کرد و بردش نماز.
اسدی.
چو فغفور را دید شد پیشبازنشانداز بر تخت و بردش نماز.
اسدی.
چو در قبه رفتند هر ده فرازبه ده جای بردند هر ده نماز.
شمسی ( یوسف و زلیخا ).
جز بر صاحب اجل منصورآنکه مهرش برد ز چرخ نماز.
مسعودسعد.
هیچ نماز نبرد برسان دیگران ، بخت نصر گفت چرا تهنیت ملوک نکنی. ( مجمل التواریخ ).شهی که بارگه اوست سجده گاه ملوک
همی برند بر آن سجده گه ملوک نماز.
سوزنی.
چون چرخ در رکوع و چو مهتاب در سجودبردم نماز آنکه مرا زیر بار کرد.
خاقانی.
رخش چون لعل شد زآن گوهر پاک بیشتر بخوانید ...