نمادهای ملی ایران دربرگیرنده همه نمادهایی است که در میان مردمان ایران گرامی داشته می شود.
معمولاً این نماد با نماد فروهر اشتباه گرفته می شود. فروهر فره ایزدی در نزد ایرانیان باستان سلطنت عطیه ای الهی شمرده می شد زیرا باور داشتند اهورا مزدا، شاه را توسط نیرویی معنوی که آن را ” خورنه، خورنو / xvareno ” یا «فرّ شاهی» می گفتند برمی گزیند و تا زمانی که از وی خشنود باشد این فرّه ایزدی برقرار می ماند. از این رو پادشاه مظهر قدرت خداوند و مهر و قهر او و نماینده اراده ملت به شمار می رفت و مردم او را خدایگان و سایه خدا می خواندند و او خود را حاکم مطلق و مالک الرقاب مردم می دانست. در این میان تنها محدودیت قدرت پادشاه، به ذات حاکم مطلقی که مقامش مافوق بشر بود، بستگی داشت. نوری که از خدای تعالی بر خلایق فایز شود که به وسیلهٔ آن قادر شوند به ریاست و حرفه ها و صنعت ها. ( برهان: خوره ) . رجوع به فره و خوره و نیز رجوع به حاشیهٔ برهان چ معین ذیل لغت خوره شود.
... [مشاهده متن کامل]
در همه کتیبه های هخامنشی به این امر که سلطنت موهبتی الهی است و از سوی اهورا مزدا به ایشان عطا گردیده، اشاره شده است «اهورامزد است که داریوش را شاه کرد. اهورا مزداست که کشور بزرگ به او ارزانی داشت» کسی می توانست به جایگاه ” ظل الهی ” برسد که دارای فره ایزدی باشد.
«فروهر» یا نام اصلی آن «فره وهر» ( Farahvahar ) در اصل نام آریایی «روح» در زبان عربی است. بیش از چهار هزار و پانصد سال پیش، زمانی که کمابیش همه مردمان کرهٔ زمین سرگرم بت پرستی بودند و همه هستی انسان را تنها و تنها همین کالبد خاکی و فانی می دانستند، درست در همین زمان، آریاییان باستان باور داشتند انسان به جز کالبد خاکی دارای روح بوده و پس از مرگ، این روح از بدن فانی جدا شده و به جای دیگری رفته و به زندگی اش ادامه می دهد، زرتشتیان این منزلگاه پس از مرگ روح را «اختران» می نامیدند.
درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی دهاک ( ضحاک ) برمی گردد. درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگهای ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا اندازه ای بود که گاه ادامه نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، می کوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پاره ای از آن، آشکارا فریاد برمی آورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در پی آن برمی آمدند که با تصاحب درفش پاره، ایرانیان را کاملاً شکست دهند.
معمولاً این نماد با نماد فروهر اشتباه گرفته می شود. فروهر فره ایزدی در نزد ایرانیان باستان سلطنت عطیه ای الهی شمرده می شد زیرا باور داشتند اهورا مزدا، شاه را توسط نیرویی معنوی که آن را ” خورنه، خورنو / xvareno ” یا «فرّ شاهی» می گفتند برمی گزیند و تا زمانی که از وی خشنود باشد این فرّه ایزدی برقرار می ماند. از این رو پادشاه مظهر قدرت خداوند و مهر و قهر او و نماینده اراده ملت به شمار می رفت و مردم او را خدایگان و سایه خدا می خواندند و او خود را حاکم مطلق و مالک الرقاب مردم می دانست. در این میان تنها محدودیت قدرت پادشاه، به ذات حاکم مطلقی که مقامش مافوق بشر بود، بستگی داشت. نوری که از خدای تعالی بر خلایق فایز شود که به وسیلهٔ آن قادر شوند به ریاست و حرفه ها و صنعت ها. ( برهان: خوره ) . رجوع به فره و خوره و نیز رجوع به حاشیهٔ برهان چ معین ذیل لغت خوره شود.
... [مشاهده متن کامل]
در همه کتیبه های هخامنشی به این امر که سلطنت موهبتی الهی است و از سوی اهورا مزدا به ایشان عطا گردیده، اشاره شده است «اهورامزد است که داریوش را شاه کرد. اهورا مزداست که کشور بزرگ به او ارزانی داشت» کسی می توانست به جایگاه ” ظل الهی ” برسد که دارای فره ایزدی باشد.
«فروهر» یا نام اصلی آن «فره وهر» ( Farahvahar ) در اصل نام آریایی «روح» در زبان عربی است. بیش از چهار هزار و پانصد سال پیش، زمانی که کمابیش همه مردمان کرهٔ زمین سرگرم بت پرستی بودند و همه هستی انسان را تنها و تنها همین کالبد خاکی و فانی می دانستند، درست در همین زمان، آریاییان باستان باور داشتند انسان به جز کالبد خاکی دارای روح بوده و پس از مرگ، این روح از بدن فانی جدا شده و به جای دیگری رفته و به زندگی اش ادامه می دهد، زرتشتیان این منزلگاه پس از مرگ روح را «اختران» می نامیدند.
درفش کاویانی در اساطیر ایران، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی دهاک ( ضحاک ) برمی گردد. درفش کاویانی همواره در کشاکش جنگهای ایران و انیران، جایگاه بسیار حیاتی و والایی داشت. اهمیّت این درفش تا اندازه ای بود که گاه ادامه نبرد بدون افراختن آن ممکن نبود و ایرانیان حتّی اگر به دندان هم شده، می کوشیدند تا آن را در جنگ افراخته نگه دارند. از دیگر سو، تورانیان نیز به خوبی با جایگاه خطیر آن آشنا بودند و با دیدن حتّی پاره ای از آن، آشکارا فریاد برمی آورند «که نیروی ایران بدو اندر است» و از این رو در پی آن برمی آمدند که با تصاحب درفش پاره، ایرانیان را کاملاً شکست دهند.