نماد

/nemAd/

مترادف نماد: تمثیل، رمز، سمبل، نمودار

معنی انگلیسی:
allegory, emblem, image, mark, sign, stuff, symbol, badge, ideogram, notation, personification, totem, type, hallmark

لغت نامه دهخدا

نماد. [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( اِمص ) نمود. ( برهان قاطع )( لغت فرس اسدی ص 114 ) ( اوبهی ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ( نف مرخم ) به معنی فاعل هم آمده است که ظاهرکننده باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). نماینده و ظاهرکننده. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نمادن شود.

فرهنگ فارسی

نمود، نما، نماینده
نمود . یا به معنی فاعل هم آمده است که ظاهر کننده باشد . نماینده و ظاهر کننده .

فرهنگ معین

(نَ ) (اِ. ) ۱ - نماینده ، سَمبُل . ۲ - مظهر، نشانه . ۳ - علامت .

فرهنگ عمید

۱. نشانه یا علامتی با معنای خاص، سمبل.
۲. (ریاضی ) هر نشانه یا حرفی که برای نشان دادن کَمیت، عمل، یا رابطه ای به کار می رود، مانندِ ÷ و ×.

فرهنگستان زبان و ادب

[عمومی، هنرهای تجسمی] ← رمز 3

دانشنامه عمومی

نَماد یا سَمبُل ( به انگلیسی: Symbol ) [ ۱] کلمه ای است که معانی مختلفی دارد. نمادها در معنای حقیقی آن زندگی بشر را آکنده اند، به گونه ای که هیچ بخشی از زندگی انسان خالی از آن نیست.
در دیدگاه عرفی آکادمیک مورد اشاره، نمادها چیزهایی هستند که در زندگی روزمره به کار می روند و معمولاً به معنای نشانه یا کنش هایی هستند که قرار است بر اساس مجموعهٔ هنجارها یا قراردادهای مشترکی، معنایی را به فردی دیگر انتقال دهد. پس از آن جا که نماد جایگزین چیز دیگری است حامل و ناقل معناست، هرچند که میان نماد و آن چیز پیوندی ضروری وجود ندارد ( بنابراین، نماد در رویکرد حکمی نخست، حقیقتی وجودی و غیر قراردادی و در رویکرد دوم، تابع قراردادهای بشری است، همانگونه که پیرس نیز آن را بدین سان در نشانه شناسی خود به کار می برد ) . [ ۲]
شاید تنها نیرویی که بتوان با اطمینان آن را ویژهٔ انسان دانست توانایی اندیشیدن انتزاعی و نمادپردازی باشد. اندیشه انتزاعی هنگامی شکل می گیرد که به مفاهیم تجریدی ( آنچه حس های پنجگانه از درکش ناتوانند ) فکر می کنیم. انسان با رمزگذاری ( نشانه گذاری ) اندیشه هایش در قالب نمادهای کلامی یا شمایلی، راهی برای ثبت، رجوع مجدد به آن ها و قابل درک شدن مفاهیم و منظورها برای خود و دیگران یافته است. جانوران دیگر همواره ناچار به آزمون و خطاهای اجدادی و تکراری برای بقا هستند، درحالی که انسان با رمزگان خاص خودش «زبان و الفبا»، دانسته ها و تجربه هایش را به همنوعانش انتقال می دهد و برای نسل های آتی به جا می نهد. برپایهٔ زبان و الفبا، رمزگان های پرشمار دیگری همچون هنرها، ادیان، اساطیر، دانش ها و… را بنا نهاده است. مهم ترین دلیل تغییراتی که انسان را از جانور به موجود امروزی تبدیل کرده است، همین توان رمزگذاری و رمزگشایی با بهره از نمادها است که به انباشت داده های اطلاعاتی و رشد روزافزون و شتابنده دانایی و توانایی انسان انجامیده است. [ ۳] نمادها در ارتباط میان فرهنگ ها دست به دست می شوند، اما نباید بر این پندار باشیم که در فرایند مهاجرت هر نماد تمام مفاهیم اسطوره ایش نیز منتقل و پذیرفته خواهد شد. برخی از نمادها به هنگام مهاجرت در کنار فرم، انگاره ها و معانی را نیز با خود به همراه می برند. بسیاری از نمادها اما در میهن جدیدشان میان اندیشه های کهن مردمان حل شده و کارکرد و مفهومی تازه می یابند. نمادها گاه مفاهیم متفاوتی را برای بازماندگان فرهنگ های گوناگون بازنمایی می کنند. حتی در درون یک فرهنگ نیز نمادها در گذر از نسلی به نسل دیگر ممکن است معانی تازه ای بیابند. اما هر بازتعریف از یک نماد ابتدا نیاز به پذیرش جمعی دارد؛ بنابراین معانی نمادین بر پایهٔ قراردادهای اجتماعی در یک فرهنگ درونی می شوند. [ ۴]
عکس نمادعکس نماد
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

نَماد (symbol)
گاو، نماد آیین مهر
گاو، نماد آیین مهر
(یا: نُماد؛ نِماد؛ سَمْبُل) به هر چیز یا عملی اطلاق می شود که علاوه بر معنای ظاهری اش مظهر مفاهیمی فراتر وگسترده تر از خود باشد چنان که گل سرخ نماد زیبایی و لاله نماد شهید است. تفاوت نماد با نشانه (sign) آن است که نشانه به طور قراردادی و بر مفهوم مشخصی دلالت دارد اما نماد معنی وسیع تر و پیچیده تری دارد. نمادهای ادبی را سه گونه دانسته اند: ۱. رمزها و نمادهای شناخته شده مرسوم در ادبیات و فرهنگ هر ملّتی به گونه ای که غالباً آن نماد را برای مفهوم خاصی در نظر می گیرند. مانند لاله، دریا. ۲. نمادهای ابداعی یک شاعر یا نویسنده که در آثار یک شاعر یا نویسنده تکرار می شود. مانند نیلوفر در شعر سهراب سپهری، نی در شعر مولانا، کوزه در اشعار خیام، و... ۳. نمادها و آثاری که برای بیان حالات روحی و تجربیات ذهنی خاصی بیان می شوند و تا حدودی دریافت آن ها نیاز به تعمق و تفسیر بیشتری دارد؛ مانند رمزها و نمادهایی که در ادبیات عرفانی برای توصیف و شرح تجربیات عارفانه در آثار عرفا و نیز نمادهای شاعران سمبولیست دیده می شود. نمادهای دستۀ دوم و تا حدودی هم نوع سوم می توانند بر اثر تقلید و تکرار به نمادهای شناخته شده و مرسوم تبدیل شوند. مکتب نمادگرایی یا سمبولیسم (symbolism) در اواخر قرن ۱۹م در ادبیات فرانسه پدید آمد. از شاعران شاخص این مکتب در فرانسه می توان به شارل بودلر، استفان مالارمه، آرتور رمبو و پل ورلن اشاره کرد. بعدها این سبک به رشته های دیگر هنری در اروپا و امریکا انتقال یافت. در ادبیات کلاسیک فارسی نمونه هایی از نمادگرایی البته نه کاملاً با مختصات سمبولیسم اروپایی، در آثاری چون سیرالعباد الی المعاد سنایی، منطق الطیر عطار، و برخی داستان های شیخ شهاب الدین سهروردی (شیخ اشراق) دیده می شود که البته به تمثیل نیز می گراید. با ظهور نیما یوشیج نوعی سمبولیسم اجتماعی در شعر او و برخی از نوگرایان پیرو او دیده می شود که به عرصۀ داستان نویسی نیز سرایت می کند.

نماد (شیمی). نِماد (شیمی)(symbol)
در شیمی، حرف یا حروف به کاررفته برای نمایش یک عنصر شیمیایی. این حروف معمولاً از اول نام انگلیسی یا لاتینی آن عنصر گرفته شده اند. نمادهای برگرفته از نام های انگلیسی عبارت اند از B (بور)، C (کربن)، Ba (باریوم) و Ca (کلسیم). نمادهای برگرفته از لاتینی عبارت اند از Na (سدیم)، Pb (سرب)، و Au (طلا).

جدول کلمات

سمبل

مترادف ها

symbol (اسم)
اشاره، نشان، علم، رقم، رمز، مظهر، نماد

symbolism (اسم)
نماد، نشان پردازی، نمایش به وسیله علائم، مکتب رمزی

فارسی به عربی

رمز

پیشنهاد کاربران

در هر نوشته ای باید نمادهای ویرایش وایرایش را در روندِ نگرش داشت. ِ ّ ُ َء؟؛:! ) ( ً . تا متن های نوشته ها برجا بماند.
پرانتز:پَر ان تیز. به پر پرندگان می ماند.
آکولاد:لبه های آی کلاه.
کروشه:کروژنک؛غضروف.
رادیکال:راه دیک ( لری دیرکه دور ِفارسی است. ل لقی و الحاقی .
بَند: فرمول.
بَندِه:فرموله.
در دانش شمار.
ریاضی:ریز شدن وریزه شدن.
شهنامه نمود پهلوانی من است
امثال وحکم ز نکته دانی من است
خیام رباعی را یکی فرزانه است
حافظ که نشان راز خوانی من است شهرام.
emblem
مظهر
پرچم نماد هر کشور.
ریش وسبیل ولباس مناسب نماد مسلمان مرد.
حجاب نماد مسلمان زن.
آذان نماد محله مسلمانان.
زهد نماد متقیان.
سکوت نماد حکیمان.
عمل نماد دانشمندان.
. . .
سَمبُل
نماد هر چیزی است که جایگزین چیز دیگری می شود
تلفظ: نِماد / nemad
سمبل
نماد ( Symbol ) : [اصطلاح جامعه شناسی] چیزی است که نماینده چیزی دیگر باشد . چیزی که به عنوان نشانه چیز دیگری یا نماینده آن به کار برده می شود . مانند پرچم که نماد یک ملت است .
منبع https://rasekhoon. net

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس