نل نادینگز ( متولد ۱۹ ژانویه ۱۹۲۹ ) فمینیست و فیلسوف تعلیم و تربیت آمریکایی است که به طور خاص به خاطر دیدگاههای خود در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت، نظریه های تربیتی و اخلاق مراقبت شناخته شده است.
نادینگز مدرک کارشناسی خود در رشته ریاضی و فیزیک را از دانشگاه ایالتی مونت کلر، و کارشناسی ارشد خود را در رشته ریاضی از دانشگاه راتگرز دریافت کرد. وی مدرک دکترای خود را در رشته تربیت از دانشگاه استنفورد دریافت کرد. نادینگز در سطوح مختلف نظام آموزشی مشغول به کار شد، هفده سال به عنوان معلم ریاضی در دبستان و دبیرستان و مدیر مدرسه کار کرد، پیش از آنکه مدرک دکترای خود را دریافت کند و در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت، نظریه های تربیتی، و اخلاق کارهای تحقیقاتی خود را شروع کند. او در سال ۱۹۷۷ استاد دانشگاه استنفورد شد. در سال های تدریس خود در استنفورد در سال های ۱۹۸۱، ۱۹۸۲ و ۱۹۹۷ به خاطر توانایی در تدریس جایزه گرفت. او رئیس سابق انجمن فلسفه تعلیم و تربیت و انجمن جان دیوئی است. نادینگز ۱۰ فرزند، ۳۹ نوه و بیش از ۲۰ نتیجه دراد که اغلب آن ها در رشته تعلیم و تربیت تحصیل کرده اند. در سال ۲۰۱۲ همسرش به علت سرطان درگذشت.
... [مشاهده متن کامل]
نادینگز در سال ۱۹۸۴ با الهام از ایده های کارول گیلیان، اخلاق مراقبت یا غمخواری را در اثری با عنوان "مراقبت:رویکردی فمینیستی به اخلاق و تربیت اخلاقی" مطرح کرد. از جمله آثار مهم دیگر وی در زمینه اخلاق می توان به "زنان و شر" ( ۱۹۸۹ ) اشاره کرد. بیشتر کتاب های دیگر نادینگز در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت است که مهم ترین آن با عنوان "فلسفه تعلیم و تربیت" در سال ۱۹۹۵ به چاپ رسیده است. علاوه بر فلسفه، نادینگز در زمینه روانشناسی اجتماعی نیز آثاری دارد.
اخلاق مراقبت نادینگز توسط فمینیست ها از یک سو و باورمندان به اخلاق های سنتی از سوی دیگر مورد نقد قرار گرفته است. نقد فمینیست ها ناظر به این موضوع است که شخصی که مراقبت را باید انجام دهد همان نقش سنتی زنان در زندگی را دارد که چیزی در ازای آن نیز دریافت نمی کنند. سارا هوگ لند، فمینیست و فیلسوف آمریکایی در نقد نادینگز می گوید، نادینگز روابط نابرابر را به عنوان الگویی برای فهم مراقبت انتخاب کرده است. در حالی که روابط نابرابر مانند مادر و فرزند، یا معلم و شاگرد، کوتاه مدت و گذرا هستند و به منظور رشد و پرورش شخص مراقبت شونده در نظر گرفته می شوند تا کودک بتواند رابطه مبتنی بر مراقبت نابرابر را به پایان برساند. از نظر هوگ لند، روابط نابرابر به لحاظ اخلاقی مشکل آفرین هستند و الگویی ضعیف برای نظریه های اخلاقی. از نظر او در نظریه اخلاقی نادینگز، یک نفر دریافت کننده مراقبت است و دیگری دهنده، دهنده در موضع قدرت است و انتخاب می کند چه چیزی برای دریافت کننده خوب است یا بد ولی در ازای آن، خود مراقبی دریافت نمی کند. هوگ لند بر این باور است که روابط نابرابر نمی توانند به لحاظ اخلاقی خوب باشند.
نادینگز مدرک کارشناسی خود در رشته ریاضی و فیزیک را از دانشگاه ایالتی مونت کلر، و کارشناسی ارشد خود را در رشته ریاضی از دانشگاه راتگرز دریافت کرد. وی مدرک دکترای خود را در رشته تربیت از دانشگاه استنفورد دریافت کرد. نادینگز در سطوح مختلف نظام آموزشی مشغول به کار شد، هفده سال به عنوان معلم ریاضی در دبستان و دبیرستان و مدیر مدرسه کار کرد، پیش از آنکه مدرک دکترای خود را دریافت کند و در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت، نظریه های تربیتی، و اخلاق کارهای تحقیقاتی خود را شروع کند. او در سال ۱۹۷۷ استاد دانشگاه استنفورد شد. در سال های تدریس خود در استنفورد در سال های ۱۹۸۱، ۱۹۸۲ و ۱۹۹۷ به خاطر توانایی در تدریس جایزه گرفت. او رئیس سابق انجمن فلسفه تعلیم و تربیت و انجمن جان دیوئی است. نادینگز ۱۰ فرزند، ۳۹ نوه و بیش از ۲۰ نتیجه دراد که اغلب آن ها در رشته تعلیم و تربیت تحصیل کرده اند. در سال ۲۰۱۲ همسرش به علت سرطان درگذشت.
... [مشاهده متن کامل]
نادینگز در سال ۱۹۸۴ با الهام از ایده های کارول گیلیان، اخلاق مراقبت یا غمخواری را در اثری با عنوان "مراقبت:رویکردی فمینیستی به اخلاق و تربیت اخلاقی" مطرح کرد. از جمله آثار مهم دیگر وی در زمینه اخلاق می توان به "زنان و شر" ( ۱۹۸۹ ) اشاره کرد. بیشتر کتاب های دیگر نادینگز در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت است که مهم ترین آن با عنوان "فلسفه تعلیم و تربیت" در سال ۱۹۹۵ به چاپ رسیده است. علاوه بر فلسفه، نادینگز در زمینه روانشناسی اجتماعی نیز آثاری دارد.
اخلاق مراقبت نادینگز توسط فمینیست ها از یک سو و باورمندان به اخلاق های سنتی از سوی دیگر مورد نقد قرار گرفته است. نقد فمینیست ها ناظر به این موضوع است که شخصی که مراقبت را باید انجام دهد همان نقش سنتی زنان در زندگی را دارد که چیزی در ازای آن نیز دریافت نمی کنند. سارا هوگ لند، فمینیست و فیلسوف آمریکایی در نقد نادینگز می گوید، نادینگز روابط نابرابر را به عنوان الگویی برای فهم مراقبت انتخاب کرده است. در حالی که روابط نابرابر مانند مادر و فرزند، یا معلم و شاگرد، کوتاه مدت و گذرا هستند و به منظور رشد و پرورش شخص مراقبت شونده در نظر گرفته می شوند تا کودک بتواند رابطه مبتنی بر مراقبت نابرابر را به پایان برساند. از نظر هوگ لند، روابط نابرابر به لحاظ اخلاقی مشکل آفرین هستند و الگویی ضعیف برای نظریه های اخلاقی. از نظر او در نظریه اخلاقی نادینگز، یک نفر دریافت کننده مراقبت است و دیگری دهنده، دهنده در موضع قدرت است و انتخاب می کند چه چیزی برای دریافت کننده خوب است یا بد ولی در ازای آن، خود مراقبی دریافت نمی کند. هوگ لند بر این باور است که روابط نابرابر نمی توانند به لحاظ اخلاقی خوب باشند.