به شب نشینی زندانیان برم حسرت
که نقل مجلسشان دانه های زنجیر است.
؟
|| مشهور و مذکور مجلس. ( آنندراج ). سخنی که مورد بحث و مایه سرگرمی اهل مجلس و محفلی باشد. کسی که ذکر اعمال و رفتار او موضوع بحث مجلسیان باشد : میان پسته لبان نقل مجلس این سخن است
که هست شور جهان پسته های قندی ما.
آصفی ( از آنندراج ).
- نقل مجلس شدن ؛ موضوع بحث و گفتگوی محفل و مجلس شدن. زبان زدهمگان شدن. مورد اشاره یا تمسخر دیگران واقع شدن : در جهان زاهد مرتاض ز بی مغزی ها
نقل مجلس شده است از پی بادامی چند.
قبول ( از آنندراج ).
|| مسخره. بذله گو. لطیفه گو. || بازی و قمار و لطیفه و بذله و هرچیز خوش آیندی. ( ناظم الاطباء ).