نقل قول

/naqleqowl/

برابر پارسی: بازگفت

معنی انگلیسی:
citation, excerpt, extract, quotation, text

دانشنامه عمومی

واگویه یا نقل قول تکرار یک عبارت به عنوان بخشی از دیگری است، به خصوص وقتی که عبارت گفتاورد شده مشهور باشد یا به صراحت با ارجاع به منبع اصلی بدان نسبت داده شده باشد، و آن را با علامت گفتاورد مشخص می کنند ( نشان گذاری می کنند ) .
لغت نامهٔ دهخدا این تعریف را به دست داده است: «بازگفتن سخن دیگری. از قول کسی سخنی را نقل و روایت کردن. »
همچنین گفتاورد به معنای تصرف در کلمات یک جمله، ابیات یا قطعاتی از یک اثر ( ادبی ) است، به علاوه تصرف در یک مقام موسیقی یا طرحی هنرمندانه را گویند. به عبارتی دیگر، «بخش های قابل شناسایی از اثری معروف که در یک اثر نو تعبیه گردد و منشأ آن بازشناخته شود. » گفتاورد با اهداف متفاوتی مانند طنز، انتقاد، تأیید، تکریم یا تقدیس محتوا به کار گرفته می شود. منابع گفتاورد می تواند از آثار دیگران یا نظرات شخص متصرف ( نقل خویشتن ) باشد.
گفتاورد به دو گونه تقسیم می شود:
• گفتاورد مستقیم: استفاده از عین عبارت شفاهی یا کتبی شخصی دیگر. گفتاورد مستقیم همیشه با علامت گفتاورد ( گیومه ) انجام می شود و گفتاورد مستقیم بدون استفاده از علامت گفتاورد را از مصادیق سرقت ادبی و سرقت علمی محسوب کرده اند.
• گفتاورد غیر مستقیم: نقل دیدگاه یک شخص دیگر، با استفاده از عبارت هایی غیر از عبارت های او یا با استفاده از خلاصه سازی
عکس نقل قول
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

quotation (اسم)
اقتباس، ایراد، بیان، نقل قول، عبارت، مظنه

passage (اسم)
راهرو، تصویب، قطعه، گذرگاه، روی داد، نقل قول، عبور، معبر، سیر، عبارت، انقضاء، گذر، پاساژ، اجازه عبور، حق عبور، کار کردن مزاج، عابر، ممر، سفر دریا، عبارت منتخبه از یک کتاب

relation (اسم)
شرح، علاقه، وابستگی، طرز برخورد، نسبت، رابطه، نقل قول، ارتباط، مناسبت، خویش، خویشاوند، کارها

citation (اسم)
احضار، نقل قول، ذکر، احضار به بازپرسی، تقدیر از خدمات، تقدیر رسمی

paraphrase (اسم)
تفسیر، نقل قول، توضیح، تاویل، ترجمه ازاد، نقل بیان

فارسی به عربی

اقتباس , علاقة , مرور

پیشنهاد کاربران

ما در پارسی کارواژه یِ {واختَن} را به چَمِ {گفتن، صحبت کردن} داریم با بُنِ کنونیِ {واز}.
ما در اوستایی پیشوندِ {بی} را به چَمِ {دو} داریم که برای آنکه با پیشوندِ {بی/اَبی} یکسان نشود، از ریختِ کهن تر این پیشوند یا همان {بَی} بهره می بریم. ( نکته ای که کاربرِ گِرامی /فرتاش/ فرمودند، از ایشان بسیار سپاسگزارم )
...
[مشاهده متن کامل]

با گِردِ هَم آمَدَنِ این دو، کارواژه یِ {بَیواختَن} به چَمِ {دوباره گفتن، باز گویی، تکرار} ساخته میشود.
پَسگَشت:
رویه یِ 1038 از نِبیگِ {فرهنگِ واژه یِ اوستا}.
بِدرود!

نقل قول
گفته
quotation
narration: روایت
to do narration: روایت گفتن
باز گفتار
گفتاورد
نمونه:
آیا می توان جلوی اینگونه گفتاوردها ( نقل قول ) از این و آن را گرفت؟
برگرفته از یادداشتی در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/06/blog - post_57. html
تَراگوییدن/تراگفت کردن/تراگویی کردن/تراگویش کردن/
. . .
. . . . . . .
. . . . . . . . .
باز بیان.
بازگفت، روایت
نقل قول:[اصطلاح خبرنگاری] مطلبی که از قول مقامات، کارشناسان یا مردم نقل می شود. نقل قول در گیومه قرار می گیرد مگر اینکه غیر مستقیم باشد.
بیان روایت قدیمی
بیان سخن
بازگو
روایت
بازگفت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس