نهاده توده توده بر کرانها
ز یاقوت و زمرد نقلدانها.
نظامی.
- نقلدانهای نادیده گرد ؛ نقلدانهای پاک و صاف که گرد و غبار بدان نرسیده باشد یا کسی گرد او را ندیده باشد تا به دیدنش چه رسد، و این کنایه از کمال عزت و نایابی او بود. ( آنندراج ). نقلدان براق و نو که مورد استعمال قرار نگرفته است : بفرمود کآرند خوانهای خورد
همان نقلدانهای نادیده گرد.
نظامی ( از آنندراج ).
|| طاق های خرد که به اشکال عجیبه در دیوارها سازند و نقلها و لوزیات در آن گذارند و آن را جامگاه و چینی خانه نیز گویند. ( آنندراج ) : برآوردن از نقلدان بهار
دوصد نقل با پنجه شاخسار.
ملاطغرا ( از آنندراج ).
گرچه گستاخی است با پیر مغان اما سلیم نقلدان پابست باشد طاقها میخانه را.
سلیم ( از آنندراج ).
دلیل فرح بخشی جاودان دهن های پرخنده نقلدان.
کلیم ( از آنندراج ).