لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
منقط . منقوط . با نقطه . خجک دار . خالدار .
مترادف ها
صریح، دقیق، بموقع، خوش قول، نقطه نقطه، نقطه دار، معنی دار، نیش دار، وقت شناس، ثابت در یک نقطه، نقطه مانند، لایتجزی، نکته دار، با ذکر جزئیات دقیق، اداب دان
نقطه دار، قطره قطره
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید