نقطه جو. [ ن ُ طَ / طِ ] ( نف مرکب ) نقطه بین. دقیق. باریک اندیش. موهوم طلب : با وهم نقطه جو دهنت گفت درگذرکآن ذره ایم ما که نیائیم در شمار.لنبانی.