نقص کردن

مترادف ها

disobey (فعل)
خودسری کردن، شکستن، سرپیچی کردن، نافرمانی کردن، اطاعت نکردن، نقص کردن، سرکشی کردن

فارسی به عربی

اعص

پیشنهاد کاربران

بپرس