دل نقشی از مراد چو موم از نگین گرفت
یک لحظه بود جفت و همه عمر فرد ماند.
خاقانی.
چنین که من ز لباس تعلق آزادم عجب که پهلوی من نقش بوریا گیرد.
صائب ( از آنندراج ).
|| تأثیر کردن. مؤثر افتادن : خدا را ای نصیحت گو حدیث از مطرب و می گو
که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی گیرد.
حافظ.