[ویکی فقه] نقش حس در تصورات خیلی واضح و روشن هست که با احساسات تصورات حاصل می شود اما جایگاه عقل در تصورات مانند حس نیست ولی جدای از او هم نیست.
فلاسفه غربی در مقام تبیین پیدایش تصورات بر دو دسته تقسیم می شوند
← دسته اول
روشن است که نقد تفصیلی و گسترده هر دو مشرب نیازمند به کتاب مستقل و پر حجمی است که سخنان هر صاحب نظری جداگانه نقل و بررسی شود و چنین کاری با وضع این کتاب مناسب نیست از این روی به نقد مختصری از اصل نظرات بدون در نظر گرفتن ویژگی های هر قول بسنده می کنیم:
← نقد اول
برای روشن شدن نقش حقیقی حس و عقل در تصورات نگاهی به انواع مفاهیم و کیفیت پیدایش آنها در ذهن می افکنیم. هنگامی که چشم به منظره زیبای باغچه می گشاییم رنگ های مختلف گل ها و برگ ها توجه ما را جلب می کند و صورت های ادراکی گوناگونی در ذهن ما نقش می بندد و با بستن چشم دیگر آن رنگ های زیبا و خیره کننده را نمی بینیم و این همان ادراک حسی است که با قطع ارتباط با خارج از بین می رود اما می توانیم همان گل ها را در ذهن خودمان تصور کنیم و آن منظره زیبا را به خاطر بیاوریم و این همان ادراک خیالی است. غیر از این صورت های حسی و خیالی که نمایشگر اشیاء خاص و مشخصی است یک سلسله مفاهیم کلی را هم درک می کنیم که از اشیاء مشخصی حکایت نمی کنند مانند مفاهیم سبز سرخ زرد ارغوانی نیلوفری و.... همچنین خود مفهوم رنگ که قابل انطباق بر رنگ های گوناگون و متضاد است و نمی توان آنرا صورت رنگ پریده و مبهمی از یکی از آنها انگاشت. بدیهی است که اگر ما رنگ برگ درختان و چیزهای همرنگ آنها را ندیده بودیم هرگز نه می توانستیم صورت خیالی آن را در ذهن خودمان تصور کنیم و نه مفهوم عقلی آن را چنانکه نابینایان هیچ تصوری از رنگ ها ندارند و کسانی که فاقد حس بویایی هستند هیچ مفهومی از بوی های مختلف ندارند و از این جا است که گفته اند من فقد حسا فقد علما یعنی کسی که فاقد حسی باشد از نوعی از ادراکات و آگاهی ها محروم خواهد بود.
← چگونگی پیدایش مفاهیم کلی
...
فلاسفه غربی در مقام تبیین پیدایش تصورات بر دو دسته تقسیم می شوند
← دسته اول
روشن است که نقد تفصیلی و گسترده هر دو مشرب نیازمند به کتاب مستقل و پر حجمی است که سخنان هر صاحب نظری جداگانه نقل و بررسی شود و چنین کاری با وضع این کتاب مناسب نیست از این روی به نقد مختصری از اصل نظرات بدون در نظر گرفتن ویژگی های هر قول بسنده می کنیم:
← نقد اول
برای روشن شدن نقش حقیقی حس و عقل در تصورات نگاهی به انواع مفاهیم و کیفیت پیدایش آنها در ذهن می افکنیم. هنگامی که چشم به منظره زیبای باغچه می گشاییم رنگ های مختلف گل ها و برگ ها توجه ما را جلب می کند و صورت های ادراکی گوناگونی در ذهن ما نقش می بندد و با بستن چشم دیگر آن رنگ های زیبا و خیره کننده را نمی بینیم و این همان ادراک حسی است که با قطع ارتباط با خارج از بین می رود اما می توانیم همان گل ها را در ذهن خودمان تصور کنیم و آن منظره زیبا را به خاطر بیاوریم و این همان ادراک خیالی است. غیر از این صورت های حسی و خیالی که نمایشگر اشیاء خاص و مشخصی است یک سلسله مفاهیم کلی را هم درک می کنیم که از اشیاء مشخصی حکایت نمی کنند مانند مفاهیم سبز سرخ زرد ارغوانی نیلوفری و.... همچنین خود مفهوم رنگ که قابل انطباق بر رنگ های گوناگون و متضاد است و نمی توان آنرا صورت رنگ پریده و مبهمی از یکی از آنها انگاشت. بدیهی است که اگر ما رنگ برگ درختان و چیزهای همرنگ آنها را ندیده بودیم هرگز نه می توانستیم صورت خیالی آن را در ذهن خودمان تصور کنیم و نه مفهوم عقلی آن را چنانکه نابینایان هیچ تصوری از رنگ ها ندارند و کسانی که فاقد حس بویایی هستند هیچ مفهومی از بوی های مختلف ندارند و از این جا است که گفته اند من فقد حسا فقد علما یعنی کسی که فاقد حسی باشد از نوعی از ادراکات و آگاهی ها محروم خواهد بود.
← چگونگی پیدایش مفاهیم کلی
...
wikifeqh: نقش_عقل_و_حس_در_تصورات