نقش بردن. [ ن َ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) نقش زدودن. صورتی را محو و زایل کردن : بازت ندانم از سر پیمان ما که بردباز از نگین عهد تو نقش وفا که برد.سعدی ( از آنندراج ).