نقش بر اب شدن

فرهنگ معین

( نقش بر آب شدن ) ( ~. ~. شُ دَ ) [ ع - فا. ] (مص ل . ) بی اثر شدن ، بیهوده شدن .

پیشنهاد کاربران

معادل انگلیسی نقشه کسی را نقش بر آب کردن :
to foil someone's plot
to bust someone's plot
از بین رفتن
Go up in smoke
Go up in the smoke

بپرس