نقش بازی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگستان زبان و ادب
پیشنهاد کاربران
نقش بازی: [ اصطلاح کفتر بازی ] به پرورش دهندگانی که نقش را پرورش می دهند و به صورت دسته جمعی کبوتران را به پرواز در می آورند نقش باز گویند .
( ( راست بود که نقش بازان دیگر شیراز، لوطی گری و پیش کسوتیش را در کبوتر بازی و داش مشدیگری قبول داشتند. اما حریفان او حرص و حسدش را میخوردند؛ برای اینکه دویست تا قیچی و چهارصد تا َسر پَر داشت و این خیلی کبوتر بود. . ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
... [مشاهده متن کامل]
( ( راست بود که نقش بازان دیگر شیراز، لوطی گری و پیش کسوتیش را در کبوتر بازی و داش مشدیگری قبول داشتند. اما حریفان او حرص و حسدش را میخوردند؛ برای اینکه دویست تا قیچی و چهارصد تا َسر پَر داشت و این خیلی کبوتر بود. . ) ) ( صادق چوبک ، کفتر باز )
... [مشاهده متن کامل]