نقش باختن

لغت نامه دهخدا

نقش باختن. [ ن َ ت َ ] ( مص مرکب ) نقش انگیختن. صورت سازی کردن. طرح تازه ریختن. تدبیر کردن. حیله کردن :
حالی خیال وصلت خوش می دهد فریبم
تا خود چه نقش بازد آن صورت خیالی.
حافظ ( از آنندراج ).
|| قمار باختن.

فرهنگ فارسی

(مصدر ) ۱ - عملی را اجرا کردن.۲ - حیله ساختن : حالی خیال وصلت خوش میدهد فریبم تا خود چه نقش بازد این صورت خیالی . ( حافظ )
نقش انگیختن . صورتسازی کردن . طرح تازه ریختن . تدبیر کردن . حیله کردن .

پیشنهاد کاربران

بپرس