نقش امدن

لغت نامه دهخدا

( نقش آمدن ) نقش آمدن. [ ن َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) موافق مراد نشستن کعبتین. در قمار دست موافق نصیب افتادن. کاری به مراد دل برآمدن :
مرا بر کعبتین دل سه شش نقش آمد از وصلش
زهی نقشی که این بارم چنان آمد که من خواهم.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( نقش آمدن ) موافق مراد نشستن کعبتین . در قمار دست موافق نصیب افتادن . کاری بمراد دل بر آمدن .

پیشنهاد کاربران

بپرس