نقره کوب

/noqrekub/

لغت نامه دهخدا

نقره کوب. [ ن ُ رَ / رِ ] ( ن مف مرکب ) سیم کوفت. نقره کوفت. یشار. مفضض. مرصع به نقره. با میخ های سیمین آذین شده.( یادداشت مؤلف ). || ( نف مرکب ) که نقره بر چیزی کوبد. که اشیاء را با قطعات نقره زینت دهد.

فرهنگ فارسی

(صفت ) آنکه نقره بر آلات مختلف نصب کند. ( زرکوب ) . ۲ - آنچه که بر آن نقره کار گذاشته باشند مخمل نقره کوب .

فرهنگ عمید

۱. آن که مفتول یا پولک نقره بر اشیا نصب می کند.
۲. (صفت مفعولی ) چیزی که بر آن مفتول یا پولک نقره کوبیده باشند.

پیشنهاد کاربران

بپرس