نقر کردن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
خط کشیدن. خط نوشتن . روی سنگ کنده کاری کردن . نگارش خط میخی روی سنگ.
نک، نگ و نق اشکال مختلفی از واژه فارسی نَخ هستند به معنی خط. کارواژه نگار و نگارش از همین ریشه بدست می آید به معنی خطاط ( خوش خط و خال یا کسی که صورتش را با خطوط آراسته است ) و خط نوشتن.
... [مشاهده متن کامل]
نگین به معنی سنگ جواهری که روی آن خط نوشته شده چرا که در گذشته خط نوشتن روی سنگ انگشتر مرسوم بود و به آن نگین میگفتند.
نقاره سازی که روی آن خط نوشته هایی کنده کاری شده دارد.
نخ کشیدن یعنی خط کشیدن. در شاهنامه آمده است
ز دریا به دریا کشیدند نخ
به دو رودخانه جیحون و سیحون اشاره دارد چرا که در آن سرزمین رودخانه را دریا میگویند. وقتی لشکر ایران می خواهد از دریای جیحون به دریای سیحون در توران برود روی نقشه بین این دو دریا خط می کشد ( نخ میکشد ) و در آن مسیر ره میپیماید
نک، نگ و نق اشکال مختلفی از واژه فارسی نَخ هستند به معنی خط. کارواژه نگار و نگارش از همین ریشه بدست می آید به معنی خطاط ( خوش خط و خال یا کسی که صورتش را با خطوط آراسته است ) و خط نوشتن.
... [مشاهده متن کامل]
نگین به معنی سنگ جواهری که روی آن خط نوشته شده چرا که در گذشته خط نوشتن روی سنگ انگشتر مرسوم بود و به آن نگین میگفتند.
نقاره سازی که روی آن خط نوشته هایی کنده کاری شده دارد.
نخ کشیدن یعنی خط کشیدن. در شاهنامه آمده است
ز دریا به دریا کشیدند نخ
به دو رودخانه جیحون و سیحون اشاره دارد چرا که در آن سرزمین رودخانه را دریا میگویند. وقتی لشکر ایران می خواهد از دریای جیحون به دریای سیحون در توران برود روی نقشه بین این دو دریا خط می کشد ( نخ میکشد ) و در آن مسیر ره میپیماید
حک کردن