نقر کردن

لغت نامه دهخدا

نقر کردن. [ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنده کاری کردن روی سنگ. کندن عبارتی روی سنگ. رجوع به نقر شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - کوبیدن . ۲ - کنده کاری کردن روی سنگ و چوب . ۳ - سوراخ کردن مرغ چیزی را با منقار . ۴ - با انگشت یا مضراب و چوب بر چیزی زدن تا از آن صدایی برخیزد : (یوسف ) بفرمود تا صاع را بیاوردند و پیش وی نهادند . یوسف قضیب بر آن زد . آوازی از آن بیامد . یوسف گفت : صاع می گوید : ایها الملک . هیچ قومی بنزد تو نیامدند دروغ زن ترازین گروه که پیش تو ایستاده اند . ایشان بشنودند . لرزه بر ایشان افتاد . دیگر بار ملک جام را نقر کرد . آوازی بیامد ... .

پیشنهاد کاربران

خط کشیدن. خط نوشتن . روی سنگ کنده کاری کردن . نگارش خط میخی روی سنگ.
نک، نگ و نق اشکال مختلفی از واژه فارسی نَخ هستند به معنی خط. کارواژه نگار و نگارش از همین ریشه بدست می آید به معنی خطاط ( خوش خط و خال یا کسی که صورتش را با خطوط آراسته است ) و خط نوشتن.
...
[مشاهده متن کامل]

نگین به معنی سنگ جواهری که روی آن خط نوشته شده چرا که در گذشته خط نوشتن روی سنگ انگشتر مرسوم بود و به آن نگین میگفتند.
نقاره سازی که روی آن خط نوشته هایی کنده کاری شده دارد.
نخ کشیدن یعنی خط کشیدن. در شاهنامه آمده است
ز دریا به دریا کشیدند نخ
به دو رودخانه جیحون و سیحون اشاره دارد چرا که در آن سرزمین رودخانه را دریا میگویند. وقتی لشکر ایران می خواهد از دریای جیحون به دریای سیحون در توران برود روی نقشه بین این دو دریا خط می کشد ( نخ میکشد ) و در آن مسیر ره میپیماید

حک کردن

بپرس