لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
۱ - کوبیدن . ۲ - کنده کاری کردن روی سنگ و چوب . ۳ - سوراخ کردن مرغ چیزی را با منقار . ۴ - با انگشت یا مضراب بر آلت موسیقی ( دایره دف و غیره ) نواختن . ۵ - ( اسم ) کوبش . ۶ - کنده کاری روی سنگ و چوب . ۷ - سوراخ کنی . ۸ - نوازش آلت موسیقی با انگشت . ۹ - ( اسم ) وزن موسیقی ضرب .
چاهک دان. خرما ٠ چاهک هست. خرما ٠
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (موسیقی ) با انگشت بر سازهای موسیقی نواختن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی نُقِرَ: کوبیده شد( جمله نقر در ناقور نظیر جمله نفخ در صور کنایه از زنده کردن مردگان در قیامت و احضار آنان برای حسابرسی است)
معنی نُقِرُّ: قرار می دهیم
معنی نَّاقُورِ: هر چیزی که به آن میکوبند تا صدا کند ( جمله نقر در ناقور نظیر جمله نفخ در صور کنایه از زنده کردن مردگان در قیامت و احضار آنان برای حسابرسی است)
ریشه کلمه:
قرر (۳۸ بار)
معنی نُقِرُّ: قرار می دهیم
معنی نَّاقُورِ: هر چیزی که به آن میکوبند تا صدا کند ( جمله نقر در ناقور نظیر جمله نفخ در صور کنایه از زنده کردن مردگان در قیامت و احضار آنان برای حسابرسی است)
ریشه کلمه:
قرر (۳۸ بار)
wikialkb: نُقِرّ
پیشنهاد کاربران
نقر : اثر گذاشتن / رد گذاشتن
حک کردن