نقد مکتب گشتالت

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نقد مکتب گشتالت (روان شناسی). گشتالت (Gestalt) یکی از مکاتب روان شناسی در قرن هجدهم میلادی است که توسط ماکس ورتایمر (۱۹۴۳-۱۸۸۰ م) و دو همکار دیگرش به نام های ولفگانگ کهلر (۱۹۶۷-۱۸۸۷ م) و کورت کافکا (۱۹۴۱-۱۸۸۶ م) در کشور آلمان پایه گذاری شد.درک روان شناسی گشتالت عبارت است از درک مفاهیم مرکزی آن، که در میان مفاهیم اصلی، گشتالت و میدان (field) را می توان نام برد. کلمه آلمانی گشتالت در انگلیسی به قالب، هیئت و ساختار، شکل یا الگو ترجمه شده است. نهضت گشتالت تاثیر ماندگاری بر روان شناسی به جای گذاشته و در زمینه های ادراک، یادگیری، تفکر، شخصیت، روان شناسی اجتماعی و انگیزش تاثیر کرده است. کارهای تازه مشتق شده از مکتب گشتالت پیشنهاد می کند که نهضت هنوز هم خدمات زیادی دارد که می تواند انجام دهد.روان شناسی گشتالت بر خلاف رقیب اصلی معاصرش یعنی رفتارگرایی، بسیاری از هویت های خود را نگه داشته است، زیرا مفاهیم اصلی آن به طور کامل جذب جریان اصلی تفکر روان شناختی نشده اند.روان شناسی گشتالت به ایجاد علاقه نسبت به تجربه هشیاری به عنوان یک مساله معقول ادامه داد و آن هم در طول سال هایی که رفتارگرایی مکتب فکری غالب بود.
روان شناسان تجربی ادعا کرده اند که موضع گشتالتی مبهم است و مفاهیم و اصطلاحات اساسی به دقت کافی آن گونه که به صورت علمی دارای معنا باشند، تعریف نشده اند. روان شناسان گشتالتی با این ادعاها بدین گونه به مقابله برخاسته اند که اصرار می کنند در یک علم جوان کوشش ها برای تبیین و تعریف ممکن است ناکامل باشد اما این ناکامل بودن با مبهم بودن یکی نیست.
دوان بی شولتز، سیدنی الن شولتز، تاریخ روان شناسی نوین، علی اکبر سیف و همکاران، تهران، نشر دوران، ۱۳۷۸، چاپ ششم، ص۴۲۸.
واکنش اولیه نسبت به روان شناسی گشتالت در آمریکا، واکنشی چندگانه بود و هنگامی هم که مطلوب بود چندان صمیمانه و پرشور نبود. دلایل زیادی وجود داشت که روان شناسی گشتالت علاقه زیادی را در میان روان شناسان آمریکایی به وجود نیاورد.یکی از این دلایل این حقیقت بود که روان شناسی آمریکایی قبلا از روان شناسی ذره گرا که اکثرا طرف مناقشه مکتب گشتالت بود، فاصله زیادی گرفته بود.دوم این که رفتارگرایی کانون علاقه و بحث بود و اکثر روان شناسان آمریکایی در جهت رفتارگرایی حرکت می کردند. جریان گشتالت به حد کافی برای روان شناسان آمریکایی جاذبه نداشت تا بتواند مانع گرایش رفتارگرایانه آن ها شود.
هنریک میزیاک، تاریخچه و مکاتب روان شناسی، احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۳۷۶، چاپ دوم، ص۵۳۹.
تاکید و وابستگی زیاد نسبت به نظریه و فقدان یا کمبود آزمایشات و شواهد تجربی یکی از دیگر ضعف های گشتالت به شمار آمده است.روان شناسی گشتالت وابستگی زیاد به نظریه داشته و فاقد شواهد تجربی برای حمایت از نظریه است
دبلیو لاندین، رابرت، نظریه و نظام های روان شناسی، یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، ۱۳۷۸، چاپ اول، ص۲۱۵.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس