آرتور شوپنهاور در جلد اول از کتاب جهان همچون اراده و تصور به نقد فلسفهٔ ایمانوئل کانت می پردازد.
شوپنهاور از باور کانت منبی بر اینکه اخلاق می بایست به آنچه باید انجام شود بپردازد، انتقاد می کند و تأکید دارد که فلسفهٔ اخلاق باید به تبیین و تفسیرِ آنچه عملاً رخ می دهد بپردازد. کانت طرحی ایدئال از آنچه باید در جهانی کامل انجام شود، ارائه داد، اما شوپنهاور معتقد است که فلسفهٔ اخلاق باید عملی باشد و به نتیجه گیری هایی برسد که در جهانِ واقعی مفید فایده باشند و بتوانند به عنوان راه حلی برای مشکلات این جهان ارائه شوند. [ ۱] شوپنهاور فلسفهٔ اخلاق را با زیبایی شناسی مقایسه می کند و معتقد است در هر دو مورد، قواعد تجویزی، مهم ترین بخشِ حوزهٔ پژوهش به شمار نمی آیند. از آنجا که شوپنهاور معتقد است فضیلت را نمی توان آموزش داد ( فرد، یا فضیلت مند است یا نیست ) جایگاهِ حقیقیِ اخلاق را محدودسازی و راهنماییِ رفتارِ افراد می داند، نه ارائهٔ قوانین جهانیِ دسترس ناپذیر. [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفشوپنهاور از باور کانت منبی بر اینکه اخلاق می بایست به آنچه باید انجام شود بپردازد، انتقاد می کند و تأکید دارد که فلسفهٔ اخلاق باید به تبیین و تفسیرِ آنچه عملاً رخ می دهد بپردازد. کانت طرحی ایدئال از آنچه باید در جهانی کامل انجام شود، ارائه داد، اما شوپنهاور معتقد است که فلسفهٔ اخلاق باید عملی باشد و به نتیجه گیری هایی برسد که در جهانِ واقعی مفید فایده باشند و بتوانند به عنوان راه حلی برای مشکلات این جهان ارائه شوند. [ ۱] شوپنهاور فلسفهٔ اخلاق را با زیبایی شناسی مقایسه می کند و معتقد است در هر دو مورد، قواعد تجویزی، مهم ترین بخشِ حوزهٔ پژوهش به شمار نمی آیند. از آنجا که شوپنهاور معتقد است فضیلت را نمی توان آموزش داد ( فرد، یا فضیلت مند است یا نیست ) جایگاهِ حقیقیِ اخلاق را محدودسازی و راهنماییِ رفتارِ افراد می داند، نه ارائهٔ قوانین جهانیِ دسترس ناپذیر. [ ۲]