نقد اهل تصوف از تصوف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از ابتدای شکل گیری تصوف، آراء و عادات صوفیان نقد و ارزیابی می شد.در حقیقت بسیاری از انتقادات عالمان و فقیهان به صوفیان، هم زمان و حتی پیش تر، در کلام خود صوفیه نیز آمده بود و کوچک ترین کج روی از دید نقادان این گروه پوشیده نمی ماند.
در سده های نخستین، زاهدان و عارفان گاه گفتارها و شیوه های سلوک یکدیگر را نقد می کردند و بر تعاریف هم خرده می گرفتند و این گونه نقدها بیش از آن که متوجه جریان کلی تصوف باشد، روی با افراد داشت.اما در سده های بعد که توده های مردم به تصوف روی آوردند و با انگیزه های گوناگونی که گاه با باورهای صوفیه نیز هماهنگ نبود، به خانقاه ها و اجتماعات صوفیان پیوستند، به تدریج انحرافاتی رخ نمود که نگرانی بزرگان صوفیه را برانگیخت و آنان را در مقابل کج روی های این منتسبان به تصوف به واکنش وا داشت.
نگارش آثار نقد
در این هنگام و نیز در سده های پس از آن، بسیاری از نویسندگان صوفیه برای نشان دادن روش و منش درست، و اصلاح خطاهای راه یافته به تصوف، رساله ها و کتاب هایی نوشتند که برخی از آن ها عبارت اند از: رساله فی غلطات الصوفیة، اثر ابوعبدالرحمان سلمی اللمع ابونصر سراج التعرف لمذهب اهل التصوف، اثر ابوبکر کلابادی، کشف المحجوب هجویری رسالۀ قشیریه از ابوالقاسم قشیری و...
عوامل
موضوعات مورد بحث صوفیان بسیار متنوع بود و این تنوع گاه به اختلاف مشرب آنان، و گاه به اختلاف مکتب های تصوف (مکتب خراسان و عراق) مربوط می شد و در قالب انتقاد پیروان دو مکتب از یکدیگر جلوه می کرد. گاه نیز از برخی طریقه های صوفیه از جمله ملامتیه، قلندریه و نیز اهل فتوت انتقاد می شد.
موارد
...

پیشنهاد کاربران

بپرس