نقب چی. [ ن َ ] ( ص مرکب )نقب زن. نقاب. ( فرهنگ فارسی معین ) : امشب نقب چیان آهنین چنگ از چند محل رخنه در حصار انداخته سوراخ کنند. ( عالم آرای عباسی ، از فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
(صفتاسم ) نقب زن نقاب جمع: نقبچیان : امشب نقبچیان آهنین چنگ از چند محل زخنه در حصار انداخته سوراخ کنند.