نقب افکندن

لغت نامه دهخدا

نقب افکندن. [ ن َ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نقب کندن. نقب زدن. نقب بریدن :
نقب افکنیم نیمشب ازدور تا بریم
پی بر سر خزینه پنهان صبحگاه.
خاقانی.
این بند که بر دلم کنون افکندند
نقبی است که بر خانه خون افکندند.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نقب زدن : نقب افکنیم نیمشب از دور تابریم پی بر سر خزینه پنهان صبحگاه . ( خاقانی .سج.۳۷۴ )

پیشنهاد کاربران

بپرس