نقب افکن. [ ن َاَ ک َ ] ( نف مرکب ) نقب زن. آنکه در خانه کسی نقب زند. ( آنندراج ). دزد خانه. ( ناظم الاطباء ) : بی ترس تیغ و دار بگوئیم تا که ایم نقب افکن خزینه ترکان صبحگاه.خاقانی.رفوکاری ز نقب افکن نخواهندبسان حک کاغذ از تبرزن.امیرخسرو ( آنندراج ).|| معدن چی. ( ناظم الاطباء ). رجوع به نقب زن شود.
( صفت ) نقب زن نقاب : بی ترس تیغ و دار بگوییم تا که ایم نقب افکن خزینه بریم آن صبحگاه . ( خاقانی .سج.۳۷۴ )