نقاض
لغت نامه دهخدا
نقاض. [ ن ُق ْ قا ] ( ع اِ ) گیاهی است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ).
نقاض. [ ن ِ ] ( ع مص ) مناقضة. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). رجوع به مناقضة شود. || ( اِمص ) خلاف گوئی. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ معین
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید