نقاشی قهوه خانه شیوه ای از نقاشی ایرانی است. این نقاشی، نقاشی روایی رنگ روغنی با درون مایه های رزمی، مذهبی و بزمی است که در اواخر قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، اوج گرفت. نمونه های قابل توجهی از آثار هنرمندان نقاشی قهوه خانه ای در موزهٔ رضا عباسی نگهداری می شود.
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
پیشینه [ویرایش]
مبداء این هنر، سنت قصه خوانی و مرثیه سرایی و تعزیه خوانی در ایران است که پیشینهٔ آن به سده ها پیش از ایجاد قهوه خانه ها و چای خانه ها می رسد. این نقاشی به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد. [۱] در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، این هنر ایرانی اوج گرفت. پس از آن در دهه های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت.
درون مایه [ویرایش]
درون مایهٔ این شیوهٔ نقاشی موضوعات رزمی، مذهبی و بزمی بوده است. نقاشی قهوه خانه در تاریخ نقاشی ایران پدیده ای نوظهور بوده که تلفیقی از ارزش های مذهبی و میهنی ایرانیان است و بیش تر دارای نقش هایی از حماسه های جانبازی و ایثار پیشوایان دینی ایرانیان و امامان شیعه، و نیز پهلوانان ملی ایران می باشد. درون مایهٔ بسیاری از این نقاشی ها حادثهٔ عاشورا و حکایات شاهنامه است که بر دیوارها نقاشی شده است. پیرامون جنبهٔ احساسی و عشق و احساسات این هنرمندان، سایت هنر اسلامی چنین آورده است[۲]:
« نقاشی قهوه خانه، بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندانی عاشق، تنها و دلسوخته است. هنرمندانی مظلوم و محروم از تبار مردم ساده دل و آیینه صفت کوچه و بازار، آنانی که از پس قرنها سکوت، زیر سقف تاریک قهوه خانه ها در خلوت عارفانه تکیه ها و حسینیه ها، در سر هر کوی و برزنی، چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان، بغض معصومانه شان را یکباره شکستند. در ستایش راستی ها و مردانگی ها نقشها زدند و حکایت کژیها و پلیدیها کردند. رنگ سرخی نشاندند بر تن بوم و دیوار که گویی لخته لخته خونهای خشکیده مظلومیتهای از یاد رفته بود و رنگ سبزی گزیدند به پاس یاد بهار سر سبز و پر طراوت روح و اندیشه راستان و آزادگانی که در جان و دل و خیال و باور مردم قرنهای قرن، نسل به نسل، سینه به سینه، تا به روزگارشان به یادگار مانده بود و چه جاودانه و همیشه پایدار و ماندنی. »
نقاشی قهوه خانه و شرایط سیاسی [ویرایش]
با تولد جنبش مشروطیت، همگام با بیداری افکار عامه و رشد و تعالی اندیشه های آزادیخواهانه، این هنر مردمی به یکباره جانی تازه می گیرد. نقش داستان های حماسی و مبارزات آزادیخواهانهٔ مذهبی و میهنی، به وسیله ای برای آگاهی و ایجاد حس مبارزه در مردم تبدیل می شود و در همین دوران است که این هنر به اوج خود می رسد. مداحان و نقالان، در حسینیه ها و تکیه ها و قهوه خانه های رو به رشد پایتخت ( تهران ) و دیگر شهرها، سهمی به سزا در حفظ این بیداری داشتند.
دسته بندی موضوعی [ویرایش]
این شیوهٔ نقاشی را از دید موضوع کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد:
نقاشی های مذهبی:
نقاشی های مذهبی مجموعه ای از چهره های پیشوایان و بزرگان دین و مذهب و صحنه هایی از جنگ ها و نبردهای معروف پیامبر اسلام و علی ابن ابی طالب و رویدادهای کربلا را شامل می شود.
نقاشی های غیرمذهبی:
نقاشی های غیرمذهبی شامل مجموعه ای بزرگ از داستان های رزمی و بزمی ایرانی است که به رویدادها و اتفاقات افسانه ای، حماسی، تاریخی و چهره هایی از شاهان و قهرمانان شاهنامه ( چون رستم و سیاوش ) و صحنه هایی از میدان های نبرد و عرصه های عشق ورزی و دلدادگی قهرمانان و بزم گاه های شاهان است.
استادان و پیشکسوتان [ویرایش]
حسین قوللر آقاسی و محمد مدبر از پیشکسوتان نقاشی قهوه خانه ای هستند. پس از ایشان، شاگردانشان مانند فتح الله آقاسی، عباس بلوکی فر، حسن اسماعیل زاده و حسین همدانی راه استادان را پی گرفتند.
نگارگران معاصر [ویرایش]
از استادان نگارگری قهوه خانه ای در روزگار معاصر می توان به زنده یاد علی اکبر لرنی، محمد فراهانی، سید حسین حسینی و منصور وفایی اشاره داشت.
از پرکارترین نگارگران سبک قهوه خانه ای می توان به منصور وفایی، عضو امنای بنیاد فردوسی اشاره داشت، [۳] وی همکاری با شرکت هنری یونیورسال فاین آرتز کمپانی برای تهیه بیش از 300 تابلوی نگارگری و تصویرگری داستان رستم و سهراب در قالب 12 تابلو برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و هم چنین تصویرگری روی پنج جلد تصحیح شاهنامۀ فردوسی نسخۀ فلورانس به قلم دکتر عزیزاله جوینی با همکاری نشر دانشگاه تهران و آفرینش 60 تابلو به ابعاد 200*150 سانتی متر با موضوع داستانهای شاهنامه از آغاز دوره اساطیری تا پایان دوره پهلوانی را در کارنامۀ خود دارد. [۴] وی چندین بار از سوی بنیاد فردوسی در نمایشگاه های اختصاصی اش در جشنواره ها و کنگره های جهانی فردوسی مورد ستایش قرار گرفته است. [۵]
وضعیت کنونی [ویرایش]
وضعیت نگارگری قهوه خانه ای در ایران در معرض خطر است و هیچ گونه پشتیبانی از آن، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی صورت نپذیرفته است.
گویاترین مطالب در این زمینه شاید وصیتی باشد که زنده یاد علی اکبر لرنی از وضعیت این هنر سنتی ایرانی بیان کرده است:
« خواسته ها و آرزوهای نگارگران قهوه خانه ای برای انتقال هنر نگارگری قهوه خانه ای به علاقه مندان این هنر مربوط به زمانی بود که هنوز توانایی کار کردن داشتیم، نه اکنون. چند نگارگر بازماندۀ این سبک حدود 40 سال است که دست به قلم هستیم و کار می کنیم و از 25 سال پیش تا کنون بارها درخواست کردیم که مکانی را به این هنر اختصاص دهند تا همان گونه که ما به روش استاد و شاگردی نگارگری قهوه خانه ای را یاد گرفتیم به همان روش هم آموخته های مان را بتوانیم به نسل جوانی که عاشق این هنر هستند، انتقال دهیم اما این خواسته را بارها تکرار کردیم و تنها خودمان آنها . . .
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
پیشینه [ویرایش]
مبداء این هنر، سنت قصه خوانی و مرثیه سرایی و تعزیه خوانی در ایران است که پیشینهٔ آن به سده ها پیش از ایجاد قهوه خانه ها و چای خانه ها می رسد. این نقاشی به دست هنرمندانی مکتب ندیده پدیدار شد. [۱] در اواخر دوران قاجار و اوایل پهلوی همزمان با جنبش مشروطهٔ ایران، این هنر ایرانی اوج گرفت. پس از آن در دهه های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ خورشیدی، این شیوه مورد توجه هنرمندان مدرنیست ایرانی به ویژه اهالی مکتب سقاخانه قرار گرفت.
درون مایه [ویرایش]
درون مایهٔ این شیوهٔ نقاشی موضوعات رزمی، مذهبی و بزمی بوده است. نقاشی قهوه خانه در تاریخ نقاشی ایران پدیده ای نوظهور بوده که تلفیقی از ارزش های مذهبی و میهنی ایرانیان است و بیش تر دارای نقش هایی از حماسه های جانبازی و ایثار پیشوایان دینی ایرانیان و امامان شیعه، و نیز پهلوانان ملی ایران می باشد. درون مایهٔ بسیاری از این نقاشی ها حادثهٔ عاشورا و حکایات شاهنامه است که بر دیوارها نقاشی شده است. پیرامون جنبهٔ احساسی و عشق و احساسات این هنرمندان، سایت هنر اسلامی چنین آورده است[۲]:
« نقاشی قهوه خانه، بازتابی اصیل و صادق از هنر هنرمندانی عاشق، تنها و دلسوخته است. هنرمندانی مظلوم و محروم از تبار مردم ساده دل و آیینه صفت کوچه و بازار، آنانی که از پس قرنها سکوت، زیر سقف تاریک قهوه خانه ها در خلوت عارفانه تکیه ها و حسینیه ها، در سر هر کوی و برزنی، چشم در چشم مردم دوختند و در محفل پر انس و الفت آنان، بغض معصومانه شان را یکباره شکستند. در ستایش راستی ها و مردانگی ها نقشها زدند و حکایت کژیها و پلیدیها کردند. رنگ سرخی نشاندند بر تن بوم و دیوار که گویی لخته لخته خونهای خشکیده مظلومیتهای از یاد رفته بود و رنگ سبزی گزیدند به پاس یاد بهار سر سبز و پر طراوت روح و اندیشه راستان و آزادگانی که در جان و دل و خیال و باور مردم قرنهای قرن، نسل به نسل، سینه به سینه، تا به روزگارشان به یادگار مانده بود و چه جاودانه و همیشه پایدار و ماندنی. »
نقاشی قهوه خانه و شرایط سیاسی [ویرایش]
با تولد جنبش مشروطیت، همگام با بیداری افکار عامه و رشد و تعالی اندیشه های آزادیخواهانه، این هنر مردمی به یکباره جانی تازه می گیرد. نقش داستان های حماسی و مبارزات آزادیخواهانهٔ مذهبی و میهنی، به وسیله ای برای آگاهی و ایجاد حس مبارزه در مردم تبدیل می شود و در همین دوران است که این هنر به اوج خود می رسد. مداحان و نقالان، در حسینیه ها و تکیه ها و قهوه خانه های رو به رشد پایتخت ( تهران ) و دیگر شهرها، سهمی به سزا در حفظ این بیداری داشتند.
دسته بندی موضوعی [ویرایش]
این شیوهٔ نقاشی را از دید موضوع کلی می توان به دو دسته تقسیم کرد:
نقاشی های مذهبی:
نقاشی های مذهبی مجموعه ای از چهره های پیشوایان و بزرگان دین و مذهب و صحنه هایی از جنگ ها و نبردهای معروف پیامبر اسلام و علی ابن ابی طالب و رویدادهای کربلا را شامل می شود.
نقاشی های غیرمذهبی:
نقاشی های غیرمذهبی شامل مجموعه ای بزرگ از داستان های رزمی و بزمی ایرانی است که به رویدادها و اتفاقات افسانه ای، حماسی، تاریخی و چهره هایی از شاهان و قهرمانان شاهنامه ( چون رستم و سیاوش ) و صحنه هایی از میدان های نبرد و عرصه های عشق ورزی و دلدادگی قهرمانان و بزم گاه های شاهان است.
استادان و پیشکسوتان [ویرایش]
حسین قوللر آقاسی و محمد مدبر از پیشکسوتان نقاشی قهوه خانه ای هستند. پس از ایشان، شاگردانشان مانند فتح الله آقاسی، عباس بلوکی فر، حسن اسماعیل زاده و حسین همدانی راه استادان را پی گرفتند.
نگارگران معاصر [ویرایش]
از استادان نگارگری قهوه خانه ای در روزگار معاصر می توان به زنده یاد علی اکبر لرنی، محمد فراهانی، سید حسین حسینی و منصور وفایی اشاره داشت.
از پرکارترین نگارگران سبک قهوه خانه ای می توان به منصور وفایی، عضو امنای بنیاد فردوسی اشاره داشت، [۳] وی همکاری با شرکت هنری یونیورسال فاین آرتز کمپانی برای تهیه بیش از 300 تابلوی نگارگری و تصویرگری داستان رستم و سهراب در قالب 12 تابلو برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و هم چنین تصویرگری روی پنج جلد تصحیح شاهنامۀ فردوسی نسخۀ فلورانس به قلم دکتر عزیزاله جوینی با همکاری نشر دانشگاه تهران و آفرینش 60 تابلو به ابعاد 200*150 سانتی متر با موضوع داستانهای شاهنامه از آغاز دوره اساطیری تا پایان دوره پهلوانی را در کارنامۀ خود دارد. [۴] وی چندین بار از سوی بنیاد فردوسی در نمایشگاه های اختصاصی اش در جشنواره ها و کنگره های جهانی فردوسی مورد ستایش قرار گرفته است. [۵]
وضعیت کنونی [ویرایش]
وضعیت نگارگری قهوه خانه ای در ایران در معرض خطر است و هیچ گونه پشتیبانی از آن، چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی صورت نپذیرفته است.
گویاترین مطالب در این زمینه شاید وصیتی باشد که زنده یاد علی اکبر لرنی از وضعیت این هنر سنتی ایرانی بیان کرده است:
« خواسته ها و آرزوهای نگارگران قهوه خانه ای برای انتقال هنر نگارگری قهوه خانه ای به علاقه مندان این هنر مربوط به زمانی بود که هنوز توانایی کار کردن داشتیم، نه اکنون. چند نگارگر بازماندۀ این سبک حدود 40 سال است که دست به قلم هستیم و کار می کنیم و از 25 سال پیش تا کنون بارها درخواست کردیم که مکانی را به این هنر اختصاص دهند تا همان گونه که ما به روش استاد و شاگردی نگارگری قهوه خانه ای را یاد گرفتیم به همان روش هم آموخته های مان را بتوانیم به نسل جوانی که عاشق این هنر هستند، انتقال دهیم اما این خواسته را بارها تکرار کردیم و تنها خودمان آنها . . .