نقاره

/naqqAre/

مترادف نقاره: دهل، طبل، کوس

برابر پارسی: کوس، دهل، تبیره

معنی انگلیسی:
kettledrum

لغت نامه دهخدا

( نقارة ) نقارة. [ ن ِ رَ ] ( ع اِمص ) حرفه نقار. کنده گری روی چوب و سنگ ، و نقاشی روی ساز وبرگ اسب. ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَقّار شود.

نقارة. [ ن َق ْ قا رَ ] ( ع ص ) تأنیث نقار است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَقّار شود. || ( اِ ) آن آهن که بدان نقش کند زرگر. ( مهذب الاسماء ). آن آهن که بدان کنده گری کنند. ( یادداشت مؤلف ).

نقارة. [ ن ُ رَ ] ( ع اِ ) آن قدر که مرغ به یک منقار زدن برچیند. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).
نقاره. [ ن َ / ن َق ْ قا رَ / رِ ] ( از ع ، اِ ) نوبت و کوس. ( آنندراج ). نوبت و نوعی از طبل کوچک و کوس و کوست. ( ناظم الاطباء ). تبیره. ( یادداشت مؤلف ). نوعی طبل کوچک دوتائی. دو طبل کوچک متصل بهم ، یکی بزرگتر و صدایش بم تر است ، و یکی کوچکتر با صدای زیرتر. آلت نواختن ، نقاره دو عدد چوب است به نام چوب نقاره و با دو دست نواخته می شود. گاهی یک دست در بم و دست دیگر در زیر کار می کند و گاه هر دو چوب به بم یا به زیر می خورد. کاسه نقاره از مس است و پوست آن از پوست گاو که کلفت تر است تهیه می شود. ( فرهنگ فارسی معین. از سرگذشت موسیقی ایران خالدی ج 1 ص 208 ).
- نقاره آفتاب زرد ؛ نوبتی که وقت شام بر در ملوک زنند. ( آنندراج ) :
درآخر عمر عیش پیران
نقاره آفتاب زرد است.
ایما ( از آنندراج ).
- امثال :
این آش و این نقاره .
|| در موسیقی ، در قسمت فوقانی از دو جزء شکم تار است که بر بالای کاسه و زیر دسته جای دارد. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

نوعی ازطبل کوچک که نقاره خانه بادوچوب بزنند
( اسم ) ۱ - نوعی طبل کوچک دوتایی . توضیح ۱ دو طبل کوچک متصل بهم است : یکی بزرگتر که صدایش بم تر است و یکی کوچکتر با صدای زیرتر . آلت نواختن نقاره دو عدد چوب است بنام چوب نقاره وبا دو دست نواخته میشود . گاهی یک دست در بم و دست دیگر در زیر کار میکند . گاه هر دو چوب به بم یا به زیر میخورد . کاسه نقاره از مس است و پوست آن از گاو تهیه میشود که کلفت تر است . توضیح ۲ نقاره زدن در نقاره خانه [ نوبت ] شاهی بشمار میرفته و این عمل تا عهد پهلوی اول در نقاره خانه در سردر باغ ملی اجرا میشده و در بقاع متبرکه نیز زایران از نقاره چی تقاضای نقاره زدن کنند برای بر آورده شدن حاجات خود .
آن قدر که مرغ به یک منقار زدن بر چیند.

فرهنگ معین

(نَ رِ ) [ ع .نقارة ] (اِ. ) نوعی طبل کوچک دوتایی که با دو چوب باریک نواخته می شود.

فرهنگ عمید

نوعی طبل که با دو چوب باریک نواخته می شود.

فرهنگستان زبان و ادب

{naker, nacara, naqqarah} [موسیقی] سازی کهن و شرقی از خانوادۀ پوست صداها، معمولاً به صورت جفت، با کوک های متفاوت

دانشنامه عمومی

نقاره (گرمی). نقاره یک روستا در ایران است که اردبیل شهرستان گرمی در دهستان اجارود شمالی واقع شده است. [ ۱] نقاره 108نفر جمعیت دارد. این روستا دارای سه تپه باستانی به نام نقاره دارد که در به ثبت ملی هم رسیده است . شغل اصلی اهالی غالباً کشاورزی و دامداری می باشد . در سال های اخیر به دلیل نبود کار اکثر مردم این روستا به شهر های بزرگ مهاجرت کرده اند
عکس نقاره (گرمی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

نَقّاره (naqqara)
نَقّاره
نَقّاره
طبل کوچک کشورهای اسلامی، قفقاز، آسیای مرکزی. این ساز در موسیقی نظامی، مذهبی، و آیینی به کار می رود. نقاره را از نقره، مس، برنج، چوب، یا سفال می سازند. این ساز اغلب به شکل مضاعف است و از دو طبل کوچک و بزرگ تشکیل شده که ساختار هر کدام به شکل تخم مرغ یا گلدانی است که روی دهانۀ آن پوست کشیده شده و با ضربات چوب نواخته می شوند. نقاره کاربردهای متنوعی داشته که امروز بیشتر آن ها منسوخ شده است. مهم ترین کاربرد آن در مجالس عروسی و شادمانی، و به همراه سرنا یا کرنا است. نقاره در نقاره خانه آستان قدس رضوی همراه با کرنا و در اوقات شرعی و اعیاد مذهبی نواخته می شود.

مترادف ها

kettledrum (اسم)
کوس، دهل، نقاره، دمامه، عصرانه مفصل

timpani (اسم)
کوس، دهل، نقاره

kettle (اسم)
دهل، کتری، نقاره، دیگچه، اب گرم کن، جعبه قطب نما

فارسی به عربی

طبول , مغلاة

پیشنهاد کاربران

موضوع ریشه یابی واژه ها همیشه بحث برانگیزه و به خصوص وقتی پای ریشه یابی های نادرست یا جعلی وسط میاد، باید دقیق و مستند پاسخ داد. درباره ی کلمه ی �ناقاره� و ادعاهایی که ریشه ی آن را عربی نمی دانند و به ترکی نسبت می دهند، بیایید اول از همه نگاه کنیم به منابع معتبر زبان شناسی و فرهنگ های لغت.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
۱. معنای �ناقاره� و ریشه ی آن از نظر منابع معتبر
فرهنگ لغت دهخدا ( یکی از معتبرترین فرهنگ های لغت فارسی ) :
ناقاره نوعی طبل یا ساز کوبه ای است که در مراسم و شادی ها استفاده می شود. در بخش توضیح ریشه، دهخدا به صراحت اشاره می کند که این کلمه از عربی وارد فارسی شده است.
فرهنگ فارسی عمید:
ناقاره، طبل یا ساز کوبه ای است و ریشه آن از زبان عربی گرفته شده است.
از نظر لغوی، کلمه ی �ناقاره� در زبان عربی �نقاره� یا �ناقوره� به معنای طبل کوچک و کوبه ای است.
لغت نامه دهخدا و فرهنگ معین:
�ناقاره� در اصل کلمه ای عربی است که وارد فارسی شده و به ساز کوبه ای اشاره دارد.
- - -
۲. بررسی ریشه عربی و معنای آن
در عربی، کلمه �نقارة� به معنای نوعی طبل کوچک است.
این کلمه با توجه به ساختار عربی از ریشه �ن - ق - ر� گرفته شده است که معنای �کوبیدن� و �ضربه زدن� می دهد، که معنای ساز کوبه ای ( طبل ) را توجیه می کند.
- - -
۳. ادعای ریشه ترکی
کلمه �ناقاره� هیچ سند و مدرک مستند در فرهنگ های معتبر ترکی یا زبان های ترکی ندارد که به معنای طبل یا ساز کوبه ای باشد.
برخی ادعا می کنند که این کلمه ترکی است، ولی منابع استاندارد زبان ترکی این واژه را به عنوان واژه ای بومی نمی شناسند.
در زبان ترکی، واژه هایی مانند "davul" یا "naqara" ( ناقارا ) هم وجود دارد که به نوعی طبل اشاره دارند، ولی معمولاً از عربی گرفته شده اند نه اینکه ریشه ترکی اصیل باشند.
- - -
۴. تشدید و شکل کلمه
کلمه �ناقاره� به شکل �نَقّاره� ( با تشدید روی قاف ) در عربی وجود دارد که به معنی طبل است. تشدید هم در عربی و هم در فارسی پذیرفته شده است.
تشدید در واژه ها برای تأکید و تلفظ صحیح ضروری است و ربطی به ریشه ترکی یا فارسی ندارد.
- - -
۵. معنای �نقار� و �نقاش� ( تفاوت ریشه )
�نقار� به معنای برداشتن غذا با یک بار، در واقع واژه ای عامیانه و محاوره ای است و ریشه آن مشخص نیست، اما ربط مستقیمی با �ناقاره� ندارد.
�نقاش� به معنای کسی که نقش می کشد از ریشه �نقش� ( در فارسی و عربی ) است و ریشه متفاوتی دارد و ربطی به ناقاره ندارد.
- - -
نتیجه گیری و منابع معتبر
کلمه ناقاره ریشه ای عربی دارد و به معنی نوعی طبل کوبه ای است.
این کلمه در فارسی از عربی وارد شده و در زبان ترکی نیز به صورت قرضی استفاده شده است، ولی ریشه ترکی اصیل ندارد.
ادعاهای بدون سند درباره ریشه ترکی ناقاره فاقد پشتوانه زبان شناسی معتبر است.
برای مطالعه دقیق تر، می توانید به منابع زیر مراجعه کنید:
فرهنگ لغت دهخدا ( دیکشنری بزرگ فارسی )
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ معین
عربی نامه های معتبر
منابع زبان شناسی ترکی و فارسی
- - -

اصلا این کلمه ناقاره هیچ ربطی به عربی نداره، نقار میزانی که با یکبار برداشتن مرغ غذا بر میداره، یکی هم گفته نقار یعنی نقش کننده و حکاک در حالی که ناقاره هیچ ربط به این ریشه ها نداره حتی ضمنی هیچ ربطی نداره تازه با تشدید هم هست مثل نقاش، ریشه ترکی هست برای فرار از حقیقت میگن عربی
ادعا رو دقیق خوندم و می تونم برات با استناد به منابع معتبر ( زبان شناسی تاریخی، فرهنگ های کهن، و اسناد واژه شناسی ) قدم به قدم نقدش کنم.
برای اینکه جواب علمی باشه، باید چند اصل رو روشن کنیم:

...
[مشاهده متن کامل]

- - -
۱. ریشهٔ �نقاره� در منابع معتبر
لغت نامهٔ دهخدا، معین، و فرهنگ فارسی باستان تا امروز، �نقاره� را برگرفته از عربی �نَقّاره� می دانند. این واژه از ریشهٔ �نقر� به معنی �کوبیدن، ضربه زدن� است. در لسان العرب ابن منظور هم آمده:
> النَّقْرُ: الضربُ بالید أو العود أو المِطرقة؛ و منه النَّقَّارة: طبل صغیر یضرب به. یعنی: نقر = کوبیدن با دست یا چوب یا چکش؛ نقاره = طبل کوچک که با آن می کوبند.
حتی در فرهنگ عربی قرون وسطی ( Lane's Arabic Lexicon ) هم تأکید شده که �نَقّارة� یک ساز کوبه ای کوچک است و از �نَقَرَ� مشتق شده.
✅ این یعنی �نقاره� در عربی قبل از ورود به فارسی وجود داشته و معنای �ساز کوبه ای� داشته، پس ادعای اینکه عربی چنین ترکیبی ندارد نادرست است.
- - -
۲. منقار و ارتباطش با �نقر�
�مِنقار� ( نوک پرنده ) هم از همین �نقر� می آید، چون پرنده با نوک خود زمین یا دانه را می کوبد. این ارتباط معنایی در زبان شناسی به نام توسعهٔ معنایی ( semantic extension ) شناخته می شود.
این ربطی به ترکی ندارد؛ در عربی کهن به عمل نوک زدن پرنده �نقر� می گفتند.
- - -
۳. ادعای ریشه ترکی �نقاره�
گفته شده که چون ترک ها در فرهنگ خود نقاره داشته اند، پس ریشهٔ واژه هم ترکی است. این استدلال در زبان شناسی معتبر نیست.
مثال: �پیانو� یک ساز غربی است، ولی ما در فارسی همان واژهٔ ایتالیایی را وام گرفتیم؛ داشتن یک ابزار در یک فرهنگ به معنی خاستگاه واژه نیست.
ترک های قشقایی و عثمانی، وقتی نقاره را شناختند، همان واژهٔ عربی/فارسی را به کار بردند. در فرهنگ عثمانی - ترکی قدیم هم �nakara� از عربی معرفی شده.
- - -
۴. نغمه، نالان، نامه
نَغمه از عربی �نَغَم� است به معنی آهنگ و آوا. در عربی �نَغَمَ یَنغَمُ� یعنی آواز خواندن یا صدای خوش تولید کردن.
نالان از فارسی �نال� ( فریاد یا صدای گریه ) پسوند صفت ساز � - ان� ساخته شده. این �نال� از ریشهٔ ایرانی باستان *nār - ( فریاد زدن ) می آید، نه از ترکی.
نامه ریشهٔ کهن ایرانی دارد: اوستایی nāman - به معنی �پیام، نوشته�. این در سانسکریت هم به صورت nāman - ( نام ) هست. هیچ ارتباط ریشه شناختی با �نغمه� ندارد؛ شباهت صرفاً ظاهری است.
- - -
۵. روش غلط ریشه یابی در متن
چند خطای روش شناسی در متن دیده می شود:
1. اتکا به شباهت آوایی بدون شواهد تاریخی — اینکه دو واژه شبیه باشند، دلیل بر خویشاوندی نیست ( مثلاً �برگ� فارسی و �Burger� انگلیسی شبیه اند ولی ربطی ندارند ) .
2. نادیده گرفتن اسناد متنی — اگر یک واژه در متون قرون وسطی عربی با همان معنا ثبت شده باشد، این سند تاریخی قوی تر از حدس و قیاس است.
3. آمیختن منشأ ابزار و منشأ واژه — ممکن است یک فرهنگ ابزار را ساخته باشد، ولی واژه اش را از جای دیگری گرفته باشد.
4. تعمیم �زبان مادر بشریت� — در زبان شناسی علمی، این ادعا پذیرفته نیست مگر با شواهد تطبیقی بسیار دقیق و گسترده ( که در این متن وجود ندارد ) .
- - -
۶. سندهای مستقیم برای �نقاره�
لسان العرب ( قرن ۱۳م ) : �النقارة: طبلٌ صغیرٌ، من النقر. �
القاموس المحیط ( فیروزآبادی، قرن ۱۴م ) : �النقّارة: طبل یُضرب به عند الأخبار. �
قاموس عثمانی شمس الدین سامی ( ۱۸۹۹م ) : �نَقّاره: عَرَبچه دن [از عربی]، کوجک طبل. �
لغت نامه دهخدا: �نقاره: طبل کوچک. معرّب از عربی نقّاره. �
- - -
۷. نتیجه
�نقاره� و مشتقاتش از ریشهٔ عربی �نقر� به معنی کوبیدن آمده اند، این در اسناد عربی قرون وسطی ثابت است.
بسیاری از کلماتی که در متن ادعای ترکی بودنشان شده، یا ایرانی اند ( مثل �نامه�، �نالان� ) یا عربی ( مثل �نغمه� ) .
اینکه یک واژه در ترکی هم کاربرد داشته یا مشتقات محلی پیدا کرده، دلیل بر منشأ ترکی نیست؛ این در تمام زبان ها رخ می دهد.
روش علمی در ریشه یابی، بررسی اسناد تاریخی، تحولات آوایی، و قواعد اشتقاق است، نه صرفاً شباهت ظاهری یا وجود در یک فرهنگ.
- - -

نقاره از نقر به معنای کوفتن می اید.
تمام نوشته ها و منابع با هدف گم کردن ریشه کلمات هست بعضیها هم ناشیانه از روی دیگران مینویسند کجا در عربی نقر الطبل داریم یکی نشون بده به ما، کلمه کاملا ترکی هست و با وزن های ترکی کلی کلمه ساخته شده است
...
[مشاهده متن کامل]
فقط در منتقلو نقل و انتقال این کلمات از کلمه ناقل به معنی گوینده و خواننده بمعنی انتقال دهنده به خود گرفته و کلمات بعدی مثل منتقل ساخته شده است، شما ریشه نقلیه و اینا رو هم ببینید به نقل میرسید که به معنی گفتن هست نه انتقال دادن، یعنی ناقل و نقلیه از معنی گفتن ناقاره میاد، ریشه گفتن و صدا دادن هست نه ضربه زدن ناقاره و نالان و نامه و نغمه هم از همینجا میاد فقط من اینو میدونم ترکی زبان بسیار معظمیه و فارسی که کامل از ترکی ساخته شده و کلی کلمه عربی هم بهش وارد شده خیلی از کلمات هم ترکی هستند رفتند روی وزن عربی و اشتباها عربی طبقه بندی میشوند یعنی ترکی علاوه بر فارسی به عربی هم خیلی کلمه داره مشکل عربی اینه کلمه رو راحت میتونه ریشه به روش خودش بسازه و این منجر به اشتباه میشه، حالا ریشه نقاره اگه عربیه چیه، نقل هست یا نقر اگر نقر هست پس نقل و ناقل و نقلیه چیه، این ل ها مال زبان ترکی هست. اگر عربیه ر در این کلمات کجان، اینا رو بهش دقت نمیکنید، یا دقت نمیکنید در کلمه ای مثل نغمه این نغمت نیست ت نداره بلکه ا ترکی در ناغما هست که به ه تبدیل شده است،

ناقارا،
ناغما
نالان
نالیتماک
ناقلا
نال
ناقل
ناقلان یعنی همون نالان از همینجا ناقل و نقلیه مستخرج میشه چون ناقل رو نقل قول تعریف کردند
نالا
نالاما
نامه
ببینید در ترکی چقدر کلمه داره این چی رو نشون میده در ترکی بسط پیدا کرده و اینجا معنی داشته که گسترش پیدا کرده. الانم هنوز در ترکی به چند بیت شعر که برای اواز خوندن تهیه شده نامه میگن یعنی تعریف نامه با نامه فارسی فرق داره حالا همین نامه و ناغمه یکی هست که در فارسی باز نغمه به معنی شعر هست، یعنی کلمه در فارسی گم هست در ترکی بجا و تمیز استفاده میشه همه اینا دلیل هست، کلمه در زبانی که مال خودشه گم نمیشه
...
[مشاهده متن کامل]

در ترکی و عربی خیلی کلمات داریم یکسان هستند . ولی هر کدام خواستگاه متفاوتی دارند، اینها بخاطر زبان ترکی هست چون زبان مادر بشریت هست. شما شباهت ضمایر ترکی با خیلی از زبانها رو به وضوح میتونید ببینید
ازده در ترکی ازت در فارسی
اونده در ترکی و انت در عربی
او، او، هو
در عربی نقار تشدید دارد نققار هست نه ناقاره
دهل ترکی هست نه فارسی که نوشته برابر فارسی دوول از دومک یعنی کوبیدن میاد ترکی هست
ساز ناقاره ترکی هست اصلا در ایران فقط ترکای قشقایی استفاده میکنند و در انگلیسی هم بهش ترکیش درامز میگن اینکه میگین در فارسی نقاره ایجاد شده هم اشتباهه یعنی حتی اگر هم عربی باشه در ترکی ایجاد شده نه فارسی،
...
[مشاهده متن کامل]
چون این وسیله رو ترکا استفاده میکنند و شامانی هست، پایه ثابت موسیقی ترکی قشقایی هست و کلی هم فیلم از استفادش توسط شامانها هست در عثمانی هم با این مهتر میزدن، من کلی کلمه و فعل به شما نشون دادم که هم قدیمی هست مثل نال یعنی نعل هم در ترکی تمام اینا بسط پیدا کرده، ناغما هم از همین ریشه هشت که در فارشی نغمه میگن حتی کلمه نامه هم از همین ریشه هست، نامه متن کوتاهی هست که برای خواندن در ترانه سرایی استفاده میشه یعنی ناغما و ناغمه شده نامه و این کلمه کاربردی این چنینی داشته و ترکی هست ، تمام کلمات به هم مرتبط هستند و یوموشاق ق حذف شده فارسی رو بدون دانستن و تسلط کافی به ترکی و عربی نمیشه مطالعه کرد نتیجش میشه ابنکه همه چی اشتباه ریشه یابی میشه

کلمه نقاش هم از همین هست از کند و کاری میاد ولی عربی نیست اگر عربی بود روی وزن فاعل بود یعنی می بایستی ناقش بود در حالی که در عربی رسام نقاش هست از رسم کردن، شما کلمات ترکی رو به اشتباه عربی تعریف میکنید
...
[مشاهده متن کامل]
در حالی که نقاره عربی به معنای برداشتن هست و منقار هم همینطور نه به معنی زدن، یعنی وسیله دون برداشتن اینا به اشتباه نقاره رو که به معنی برداشتن دان هست رو نوک به زمین کوبیدن تعریف کردن. لذا همونطور که میبینید ناقاره در ترکی کلی مشتقات داره کلمه ای قدیمی هست و عربی نیست، کلمه نقش هم ناقش هست مه طبق روال قدیم الف به صورت فتحه خونده میشد. شما همینو دقت کنید میبینید نقاره ربطی به ناقار و ناقش و ناقوس نداره اصلا الف نداره نقاره، بعدش ت داره در حالی که ناقاره و مشتقاتش به ت کاری نداره فهمیدی ناقلا

خیلی از کلمات حتی در خیلی از زبانها مشترک هست و نمیشه گفت وام واژه هستند انگار یک زبان مادربشری بوده و همه ازش مشتق شده اند مثل ارض عربی، ارث انگلیسی ارده المانی و ار ترکی همه بمعنای زمین یا کلمه ساکن
...
[مشاهده متن کامل]
همانطور که در عربی ریشه مخصوص به خود دارد در ترکی هم ریشه مخصوص به خود دارد، در ترکی ساخلاماک یعنی نگه داشتن و ساکین یعنی کسی رو نگه داری اروم کنی، یا ساخلانماک به معنی جایی قایم شدن و خودتو نگه داشتن هم هست یعنی از ریشه متفاوتی هست که در ترکی خود معنای خودشو داره بنظر خیلی از کلمات مشترک ذاتی هستند کلمه ناقاره هم برای خودش در ترکی کلی کلمه و مشتقات داره و عاریه نیست اینا رو نباید اشتباه کنیم، شما در فارسی برای ناقاره نمیتونید ریشه ای ارایه بدین که در فارشی معنی داشته باشه بلکه ریشه عربیشو میگین، ببینید همین ناق در انگلیسی ناک هست یعنی کوبیدن در میبینید مشترک هست بت۱ی از کلمات رو باید مشترک در نظر کرفت لذا اینکه بگیم عربی برای من قابل قبول نیست، مشتقات زیاد کلمه خودش گواهی هست، کلمه لعنت و لعن رو فقط ریشه میگیرید ولی اینکه از کجا اومده معلوم نیست در ترکی کلمه به ریز بن تجزیه میشه، شما کلمه ناقل و نقلیه رو هم نگاه کنید از همینجاها مشتق میشن، ناقل از گوینده میاد نه نقل کننده، نقلیه از همین انتقال به معنی گفتن میاد همه به هم وصل هشتند

در عربی نقاره داریم نقارت که به این ناقاره ربطی نداره این نوعی ارتباط دادن دو تا کلمه کاملا بی ربط به هم هست که فقط شباهت ظاهری دارند در عربی نقاره دون خوردن مرغ رو میگن، و منقار از اینجا میاد
ناقارا نوعی ساز کوبه ای شامانی و قدیمی
...
[مشاهده متن کامل]

ناغما که شده نغمه
ناقوس که نوعی زنگ هست
ناغلان که به صورت نالان از ترکی به فارسی اومده یوموشاق ق دارد
ناقلا در ترکی یعنی حرف بزن بریز بیرون برای کسی که چیزی رو مخفی میکنه همین در فارسی به صورت ناقولا بمعنی ادم زرنگی که چیزی رو نگفته و مخفی کرده وارد شده است
ناقلیتماک یا نالیتماک در ترکی یعنی صدای کسی رو در اوردن یعنی ازار دادن کسی
نال بمعنی نعل اسب از معنی کوبش و زدن همین واژه میاد
کلمه نالات در ترکی یعنی کاری بکنی دیگران به شخصی بدو بیراه بگیند که ازض نعلت مشتق شده است جانشینی ل و ن دارد.

- - -
❌ ادعای مطرح شده:
�ناقاره� ترکی است.
- - -
✅ پاسخ مستند و علمی:
واژهٔ ناقاره ( نقاره ) ، برخلاف ادعای مطرح شده، واژه ای عربی الاصل است که از طریق عربی به فارسی و ترکی راه یافته است. این واژه در فارسی و ترکی هر دو به صورت دخیل وجود دارد، اما منشأ آن زبان عربی است، نه ترکی.
...
[مشاهده متن کامل]

- - -
🔎 ریشه شناسی واژه ی �ناقاره�:
در عربی، �نَقّاره� از ریشه نَقَرَ ( به معنی کوبیدن، زدن، سوراخ کردن ) آمده است.
نَقَرَ الطَّبْلَ یعنی: طبل را نواخت.
واژه �ناقوره� یا �نقاره� در عربی به معنای نوعی ساز کوبه ای است.
در فارسی، از همین واژه �نقاره� ساخته شده است.
در ترکی عثمانی و ترکی مدرن نیز نَقّاره ( nağara / nakkare ) به همین معنا، از عربی و فارسی به ترکی وارد شده است.
- - -
📚 منابع معتبر:
1. معجم الوسیط:
واژه �نَقَرَ�: یعنی ضرب، کوبید، طبل زد.
�نَقّاره�: به معنای ساز کوبه ای آمده است.
2. فرهنگ دهخدا:
�نقاره�: سازی که با کوبیدن نواخته می شود. عربی الاصل است.
3. لغت نامه معین:
نقاره: �سازی که با دو چوب کوبیده می شود�، با ریشه عربی.
4. Oxford Dictionary of Islam ( Esposito ) :
"Naqqāra" is a kettle drum of Arabic origin, later used widely in Persia, Turkey, and South Asia.
5. Doğan Aksan, “T�rk�enin Etimolojik S�zl�ğ�”:
"Nağara" ( ناغارا ) kelimesinin Arap�adan alındığı a�ık�a belirtilmiştir.
6. Redhouse Turkish - English Dictionary:
"Nağara": Defined as a kettle drum, from Arabic origin.
- - -
🔁 نتیجه گیری:
واژه ی ناقاره ( نقاره ) نه ترکی ست و نه فارسی اصیل، بلکه یک واژه ی دخیل عربی است که از طریق عربی به فارسی و سپس به ترکی وارد شده است.
در واقع، ترکی عثمانی و ترکی مدرن این واژه را از فارسی و عربی به عاریت گرفته اند.
بنابراین ادعای اینکه �ناقاره ترکی است�، بی پایه، جعلی و فاقد اعتبار علمی و زبان شناختی است.
- - -

ناقاره ترکی هست
نقاره ساز ضربی به صورت طبل دوتایی است که سطح یکی از دیگری کوچکتر است و هر دو به وسیله یک نوازنده با دو چوب نواخته می شود.
نقاره از دو طبل کاسه مانند درست شده که کاسهٔ بزرگتر صدای «بم» و کاسه کوچک صدای «زیر» می دهد. کاسه های نقاره را از مس یا سفال درست می کنند و روی آن پوست گاو یا گوسفند می کشند. برای نواختن این ساز معمولاً آن را بر روی پایه ای مخصوص سوار می کنند، در مجالس خانگی یا مشابه، ساز را بر روی قطعه فرشی قرار می دهند و با دو ترکهٔ نازک چوب بر آن می کوبند.
...
[مشاهده متن کامل]

نقاره در زمان های قدیم، هم در مواقع جنگ به کار می رفت و هم در مواقع صلح، به این معنی که به هنگام نبرد یک ساز رزمی محرّک و شورآفرین بوده که آن را بر کوهان شتر می بستند و نقاره چی ها سوار بر شتر شده و در میدان جنگ می نواختند و در موقع صلح به عنوان یک ساز بزمی در سورها و میهمانی ها، بر گردن می آویختند یا در محل های معینی روی جایگاه قرار می دادند و می نواختند.
فضل بن روزبهان خنجی در کتاب مهمان نامه بخارا، در حالات محمدخان شیبانی، سلطان ماوراءالنهرکه مشهد و ناحیه طوس را تصرف کرده بود، می نویسد:
«سلطان تصمیم گرفت به زیارت امام رضا برود، از این رو، با اعیان لشکر خود و قاضیان و محتشمان عازم مشهد گردید. من با گروهی قبلاً به مشهد رفتیم و در آن جا مراسم استقبال را فراهم کردیم. بر فوق بارگاه حضرت، محلّی که نقاره نوبت حضرت امام می زنند، جماعت نقاره چیان اردوی همایون و نفیرچیان ایستاده، مترصّد آن که چون موکب همایون برسد نقاره بکوبند و نفیر نوازند…»
از این متن معلوم می شود که در قرن نهم و دهم، نقاره نواخته می شده و جایی هم در بلندی برای نقاره زن ها اختصاص داشته است.
در روزگاران پیشین، استفاده از شیپور و نقاره در دربار شاهان معمول بود و هر بامداد و شبانگاه، در کاخ ها و قصرها و محل های اقامت حاکمان و امیران در شهرها و بیابان ها نقاره می زدند و مردم را احضار یا مرخص می کردند و طبل نواختن و شیپور زدن، نشان حاکمیت و اقتدار شاهان به شمار می رفته است.
در ایران، نواختن طبل و نقاره، تا زمان قاجاریه ادامه داشت و حاکمان هم در مراکز استان ها به هنگام معینی از آن استفاده می کردند و در مناطق شرقی کشور حتی تا اوایل قرن حاضر نیز معمول بود. هم اکنون نقاره در شهداد کرمان نواخته می شود.
نقاره به انواع و اندازه های مختلف و در نقاط مختلف ایران وجود دارد.

نقارهنقارهنقارهنقاره
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/نقاره
واژه نقاره
معادل ابجد 356
تعداد حروف 5
تلفظ naq[q]āre
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: نقّارَة] ( موسیقی )
مختصات ( نَ رِ ) [ ع . نقارة ] ( اِ. )
آواشناسی naqqAre
الگوی تکیه WWS
...
[مشاهده متن کامل]

شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد

نقاره کلمه ای تورکی است که در اصل به شکل ناغارا می باشد لغتنامه شاهمرسی
نقارن چی= نوبت زن ، ، نوبتی
نوبت نوعی کوس کوچک
کاس
درهند سازی دقیقن بهمین شکل موجوده که به آن نگاره گفته میشه و دلیل این اسم هم اینه که وقتی روی زمین قرار میدهیم کج به یک سمت میایستد تا درحالت نشسته هم بشود زد یعنی بسمت شما مینگرد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)