بالماسکه مرگ سرخ ( به انگلیسی: The Masque of the Red Death ) نام داستان کوتاهی است از نویسندهٔ آمریکایی، ادگار آلن پو که نخست با عنوان The Mask of the Red Death ( نقاب مرگ سرخ ) در ۱۸۴۲ به چاپ رسید و سپس در ۱۸۴۵، با تغییر دادن واژه انگلیسی mask به معنای نقاب به واژه masque به معنای بالماسکه آنرا تا به امروز با عنوان جدید چاپ نموده اند. [ ۱]
این داستان دربارهٔ هراس از مرگ است و از بروز طاعونی همه گیر به نام «مرگ سرخ» در کشوری ناشناخته سخن می گوید که مبتلایان به آن بر اثر خونریزی های جلدی شدید، بویژه در ناحیهٔ صورت در عرض نیم ساعت می میرند و شاهزاده پروسپروی جوان برای فرار از مرگ، خود و هزار نفر از دیگر نجیب زادگان ثروتمند را در بخشی از کاخ پادشاهی پنهان می سازد و بدون توجه به درد و رنج دیگران در بیرون به خوشگذرانی در محیط امن درون کاخ خود مشغول می گردد و جشن بالماسکهٔ باشکوهی را برای سرگرمی بیشتر ترتیب می دهد. اما ناگهان مرگ سرخ در قالب شبحی نقاب دار در میان آن جمع ظاهر شده و همگیشان را به کام مرگ می کشاند.
نقاب مرگ سرخ که با بکارگیری عناصری همچون خون، مرگ و شخصیتی ماورایی، مثالی بارز از ادبیات گوتیک به شمار می رود[ ۱] برای اولین بار در ۱۸۴۲ و در نشریهٔ گراهامز مگزین ( به انگلیسی: Graham's Magazine ) به چاپ رسید و از آن زمان تا کنون دستمایهٔ ساخت آثار گوناگونی شده است.
بیماری مهلک واگیرداری در کشور شیوع یافته است که مبتلایان به آن دچار خونریزی های شدید از منافذ بدنشان بویژه در ناحیهٔ صورت شده و در عرض نیم ساعت می میرند. شاهزاده پراسپروی جوان بی توجه به درد مردم همراه با ۱۰۰۰ نفر از دوستان، نوازندگان و رقاصان به درون کاخش پناه برده و خود را از دنیای بیرون تا رفتن شبح مرگ از آن سرزمین جدا می سازد.
تمامی امکانات در اینجا وجود دارد و شاهزاده ترتیب یک مهمانی بالماسکهٔ باشکوه را می دهد. نوازندگان می نوازند و رقاصان می خرامند و مهمانان سرخوشند تا اینکه بانگ غریب ساعت عظیم آبنوسی که در انتهای یکی از راهروهای کاخ قرار دارد آرامش آنان را برهم می ریزد. این قسمت از کاخ با سلیقهٔ شاهزاده پراسپرو ساخته شده است و معماری عجیبی دارد. هفت اتاق با پنجره هایی رنگی در انتهای راهروهایی که ناگهان پیچ می خورند قرار دارد. اثاثیهٔ شش اتاق همرنگ پنجره های رنگی بوده و با عبور نور از شیشه های آبی، ارغوانی، سبز، نارنجی، سفید و بنفش آنها جلوه ای خاص به اتاق ها داده می شود. اما رنگ شیشه های پنجرهٔ هفتمین اتاق که لوازم و تزئیناتی سیاهرنگ دارد به سرخی خون است و عبور نور از آنها چنان حالت هولناکی به اتاق می بخشد که کمتر کسی از مهمانان جرات گام نهادن به آن را یافته است. ساعت عظیم آبنوس در این اتاق قرار دارد که سر هر ساعت با بانگی غریب می نوازد و چنان احوال حاضران را پریشان می سازد که رنگ از رخسارشان پریده، سکوت نموده و به طنین آن گوش فرا می دهند. با پایان یافتن آن مهمانان لبخندی زده و می گویند که بار دیگر چنین نخواهند شد ولی با برخاستن دوبارهٔ بانگ ساعت همان دلهره و سراسیمگی در وجودشان رخنه می کرد و با پایان یافتنش دوباره به جشن و سرور می پرداختند.
این داستان دربارهٔ هراس از مرگ است و از بروز طاعونی همه گیر به نام «مرگ سرخ» در کشوری ناشناخته سخن می گوید که مبتلایان به آن بر اثر خونریزی های جلدی شدید، بویژه در ناحیهٔ صورت در عرض نیم ساعت می میرند و شاهزاده پروسپروی جوان برای فرار از مرگ، خود و هزار نفر از دیگر نجیب زادگان ثروتمند را در بخشی از کاخ پادشاهی پنهان می سازد و بدون توجه به درد و رنج دیگران در بیرون به خوشگذرانی در محیط امن درون کاخ خود مشغول می گردد و جشن بالماسکهٔ باشکوهی را برای سرگرمی بیشتر ترتیب می دهد. اما ناگهان مرگ سرخ در قالب شبحی نقاب دار در میان آن جمع ظاهر شده و همگیشان را به کام مرگ می کشاند.
نقاب مرگ سرخ که با بکارگیری عناصری همچون خون، مرگ و شخصیتی ماورایی، مثالی بارز از ادبیات گوتیک به شمار می رود[ ۱] برای اولین بار در ۱۸۴۲ و در نشریهٔ گراهامز مگزین ( به انگلیسی: Graham's Magazine ) به چاپ رسید و از آن زمان تا کنون دستمایهٔ ساخت آثار گوناگونی شده است.
بیماری مهلک واگیرداری در کشور شیوع یافته است که مبتلایان به آن دچار خونریزی های شدید از منافذ بدنشان بویژه در ناحیهٔ صورت شده و در عرض نیم ساعت می میرند. شاهزاده پراسپروی جوان بی توجه به درد مردم همراه با ۱۰۰۰ نفر از دوستان، نوازندگان و رقاصان به درون کاخش پناه برده و خود را از دنیای بیرون تا رفتن شبح مرگ از آن سرزمین جدا می سازد.
تمامی امکانات در اینجا وجود دارد و شاهزاده ترتیب یک مهمانی بالماسکهٔ باشکوه را می دهد. نوازندگان می نوازند و رقاصان می خرامند و مهمانان سرخوشند تا اینکه بانگ غریب ساعت عظیم آبنوسی که در انتهای یکی از راهروهای کاخ قرار دارد آرامش آنان را برهم می ریزد. این قسمت از کاخ با سلیقهٔ شاهزاده پراسپرو ساخته شده است و معماری عجیبی دارد. هفت اتاق با پنجره هایی رنگی در انتهای راهروهایی که ناگهان پیچ می خورند قرار دارد. اثاثیهٔ شش اتاق همرنگ پنجره های رنگی بوده و با عبور نور از شیشه های آبی، ارغوانی، سبز، نارنجی، سفید و بنفش آنها جلوه ای خاص به اتاق ها داده می شود. اما رنگ شیشه های پنجرهٔ هفتمین اتاق که لوازم و تزئیناتی سیاهرنگ دارد به سرخی خون است و عبور نور از آنها چنان حالت هولناکی به اتاق می بخشد که کمتر کسی از مهمانان جرات گام نهادن به آن را یافته است. ساعت عظیم آبنوس در این اتاق قرار دارد که سر هر ساعت با بانگی غریب می نوازد و چنان احوال حاضران را پریشان می سازد که رنگ از رخسارشان پریده، سکوت نموده و به طنین آن گوش فرا می دهند. با پایان یافتن آن مهمانان لبخندی زده و می گویند که بار دیگر چنین نخواهند شد ولی با برخاستن دوبارهٔ بانگ ساعت همان دلهره و سراسیمگی در وجودشان رخنه می کرد و با پایان یافتنش دوباره به جشن و سرور می پرداختند.
wiki: نقاب مرگ سرخ
نقاب مرگ سرخ (فیلم ۱۹۶۴). «بالماسکه مرگ سرخ» ( انگلیسی: The Masque of the Red Death ) فیلمی در ژانر ترسناک از راجر کورمن محصول سال ۱۹۶۴ و با بازی وینسنت پرایس است که براساس داستانی از ادگار آلن پو به همین نام ساخته شد.
• وینسنت پرایس
• هیزل کورت
• جین اشر
• یانگ گرین
• پاتریک مگی
• رابرت براون
• جان استون
• وینسنت پرایس
• هیزل کورت
• جین اشر
• یانگ گرین
• پاتریک مگی
• رابرت براون
• جان استون
wiki: نقاب مرگ سرخ (فیلم ۱۹۶۴)
نقاب مرگ سرخ (فیلم ۱۹۸۹). بالماسکه مرگ سرخ ( انگلیسی: Masque of the Red Death ) فیلمی است که در سال ۱۹۸۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به آدریان پل و دین جونز اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: نقاب مرگ سرخ (فیلم ۱۹۸۹)